معرفی وبلاگ
وبلاگ (دفاع مقدس در هشت سال ، پایداری در سی سال ) وبلاگی است در زمینه شهدا و دفاع مقدس و به ارائه مطالب گوناگون در رابطه با دفاع مقدس می پردازد . با تشکر - مدیر وبلاگ علی فروتن
صفحه ها
دسته
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 58742
تعداد نوشته ها : 47
تعداد نظرات : 1

اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً

Rss
طراح قالب

عزیز الله الماسی فرمانده مهندسی سپاه ناحیه خوزستان

سال 1340 ه ش در خانواده ای متوسط ودر امیدیه متولد شد. شنا و اسب سواری را نزد پدرش آموخت. هفت ساله بود که مادرش را از دست داد, پس از آن مشکلات او دو چندان شد، درد بی مادری را همیشه بر دوش می کشید. مدتی پس از آن نیز پدرش را از دست داد، در سال 1358 از هنرستان فارغ التحصیل شد و در مهر ماه سال 1359 به عضویت سپاه درآمد، از کودکی آزاد منش بود و هرگز طاقت دیدن بی بند و باریها و افراد شرور و ناصالح را نداشت . در هر کجا آنها را می دیدسعی در اصلاح آنها داشت. همیشه عقیده داشت انسان نباید شرف خود را فدای چند روز زندگی کند.
وقتی جنگ تحمیلی آغاز شد او از اولین کسانی بود که به جبهه رفت.وقتی برای چند روزمرخصی به منزل آمد روحش آرام نمی گرفت .اومثل کسی که از سرزمین رویاهای مادری جداشده باشد,دوباره وقبل از اینکه مرخصی اش تمام شود به جبهه بازگشت.چندروزی را هم که برای استراحت به خانه می آمد یا برای تامین امکانات ونیازهای جبهه تلاش می کرد یا سعی در اصلاح معضلات ومشکلات اجتماعی داشت.
هیچ وقت احساس خستگی نمی کرد.
حضور تمام وقت درجنگ مانع از این نشد که او به سنت الهی ازدواج بی توجه باشد.
چندروزی که در مرخصی به سر می برد,با مراسمی ساده ازدواج کرد وچند روز بعد باز به جبهه برگشت.
از روزی که وارد جنگ شد تا آخرین روزهای این نبرد نابرابر در جبهه ماند.او سال 1365 درآزمون سراسری شرکت کرد ودر دانشگاه اهواز قبول شد . بعد از قبولی در دانشگاه, خانواده اش را به اهواز منتقل کرد وچند روزی نیز به دانشگاه رفت ,اما از آنجا که روح بلند عزیز آرام و قرار نداشت , دوری از جبهه را نتوانست تحمل کند.عزیز الماسی دانشگاه را رها کرد و به جبهه برگشت,او می گفت: امام خواسته اند که ما به جبهه برویم و آنجا را پر کنیم,پس هیچ بهانه ای نمی تواند توجیه کننده عدم حضور در جبهه باشد.
همیشه نماز را اول وقت برپا می داشت و پس از نماز با صوت دلنشین قرآن تلاوت می کرد. هرگز مسئولیتهایش را در سپاه و جبهه ابراز نمی کرد.
پس از خاتمه جنگ تحمیلی در یک ماموریت وبدون در نظر گرفتن کمک های بی شمار دولت کویت به عراق در زمان جنگ تحمیلی ؛برای خاموش کردن چاههای نفت کویت که توسط نیروهای عراق به آتش کشیده شده بود,به آن کشور رفت .او با هدایت گروه تحت فرماندهی اش ,بهترین عملکرد رادر بین گروه های اعزامی از چند کشور اروپایی و آمریکایی در خاموش کردن چاه های شعله ور نفت در کویت داشت.
پس از بازگشت از کویت به تهران رفت و مدتی در آنجا خدمت کرد. مدتی بعد به لبنان رفت وبا استفاده از نبوغ وابتکار خود به یاری مردم مظلوم این کشور شتافت, او با ارائه آموزش وانتقال تجارب خود ,جوانان لبنانی را برای بیرون راندن اشغالگران صهیونیست آموزش داد.
بعد از انجام موفقیت آمیز این ماموریت به ایران برگشت . در سال 1371منافقین پس از خیانت های بی شماربه کشور و مردم ایران؛به دستور آمریکا ماموریت به اصطلاح انهدام صنعت نفت ایران را به عهده گرفتند.
آنها در یکی از این ماموریتها چاه شماره 50حوزه نفتی اهواز را منفجر کردند. عمق و گستره آتش سوزی به اندازه ای بود که امکان نزدیک شدن به آن نبود. براثر شدت وحجم شعله های آتش مجبورشدند مسیر جاده اهواز به امیدیه را که از فاصله چند صد متری این چاه می گذشت عوض کنند وبا دورتر کردن جاده از چاه شماره 50از آسیبها دیدگی مسافران وخودروهای عبوری از این مسیر جلوگیری کنند.
شرکتهای معتبر بین المللی در پاسخ به درخواست شرکت نفت ایران برای خاموشی آتش این چاه ,پولی را مطالبه می کردند که از ارزش ذخیره ی نفت آن بیشتر بود.این حادثه به یک موضوع حیثیتی برای جمهوری اسلامی ایران تبدیل شده بود.
عزیزالله الماسی با بسیج امکانات موجود در شهر اهواز ودر یک عملیات ابتکاری موفق شد آتش این چاه نفت را خاموش کند ویکی از بی نظیرترین عملیات اطفاء آتش را در قرن 20به نام خودش ثبت کند.
او که روزی در جبهه ها به دنبال شهادت می دوید وپس از پایان دوران دفاع مقدس غم بزرگ دوری از دوستان شهیدش ,اورا آزرده کرده بود؛در هفدهم اسفند ماه 1371دراین عملیات افتخارآفرین به شهادت رسید تا سندی باشد براقتدارو حضور قدرتمند سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در تمام عرصه ها.
منبع:پرونده شهید در بنیاد شهید وامور ایثارگران اهواز,مصاحبه با خانواده ودوستان شهید


وصیت‌نامه

بسم الله الرحمن الرحیم
با درود و سلام خدمت حضرت امام خمینى بت شکن و شهداء گلگون کفن و با سلام و درود فراوان خدمت امت شهید پرور, به خصوص مردم جسور منطقه شهید پرور که همواره پیرو و پشتیبان امام بوده‌اند و امید است که مردمى این چنین مقاوم و مطیع امررهبرى ، به چند نکته که شایان نظر تمام رزمندگان است همیشه توجه داشته باشند: هیچگاه از پشتیبانى امام دست نکشند و از بى‌عدالتى‌هائى که مشاهده مى‌شود دلسردنشوند .امت قهرمان ، موهبتى در چهار چوب انقلاب اسلامى به وسیله رهبرى قاطع امام و همت بلند خود شما پیش آمده که از آن همه کج روى و منجلاب نجات پیدا کنیم. باید روى این نکته عنایت خاص داشته باشیم و بدانیم که اگر خدشه‌اى به این حرکت عظیم وارد شود,به اسلام‌واردشده .هیچگاه و شاید تا روزگارى بس دراز دیگر رنگ چنین تشکیلاتى را نبینیم زیرا که ابر قدرتها و دشمنان اسلام به این نکته رسیده‌اند که اسلام چه قدرت عظیم و مردم غیور ایران چه سان مردمى هستند.
پس قدراین رهبرى و این ابرمرد تاریخ را بدانید.ازاین‌موقعیت استفاده کنید وپیش از پیش به‌جبهه‌ها هجوم بیاورید که صدام خط مقدم و مستحکم ابرقدرتها محسوب می شود و به حمدا... این خط و این جبهه‌درحال فروریختن است.
هرجا تبعیض و بى عفتى و هر گونه فسادى دیدید بى‌تفاوت از کنارآن‌نگذریدو اینگونه باعث دلسرى نشود که این مسایل شایددرزمان پیغمبر (ص) نیز بوده است ولى دلیل نمى‌شود که ریشه کن نشوند.
در حال حاضر جبهه ها احتیاج به نیرو دارند و اگر هر کس به طریقى نرفتن خود را توجیه کند جنگ بیشتر طول مى‌کشد و معلوم نیست که به نفع ما تمام شود. هر کدام از برادرانى که در جبهه حضور دارند در امر زن و بچه‌و پدرو مادر و هزار گرفتارى هستند ولى با همه این اوصاف به جبهه ها آمده‌اند, آنها را نباید تنها گذاشت اگر پیروزى در جنگ حاصل شود اوضاع نیز بهتر خواهدشدو انشاءا... گرفتارى مردم کمتر خواهد شد.
همیشه از مردم, پدرم یا هرروزگار دیده دیگرى مى‌پرسیدم که این همه عمرت چگونه گذشت ؟جواب مى‌دادند که انگارهمین دیروز بود که با بچه ها بازى مى‌کردیم پس جهان‌درگذر است و مرگ حق ولى براى غافلان باور کردنى نیست.
والسلام عزیز الله الماسی

شنبه بیستم 6 1389 9:3 بعد از ظهر
X