معرفی وبلاگ
وبلاگ (دفاع مقدس در هشت سال ، پایداری در سی سال ) وبلاگی است در زمینه شهدا و دفاع مقدس و به ارائه مطالب گوناگون در رابطه با دفاع مقدس می پردازد . با تشکر - مدیر وبلاگ علی فروتن
صفحه ها
دسته
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 59137
تعداد نوشته ها : 47
تعداد نظرات : 1

اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً

Rss
طراح قالب

یا ایها الذین آمنو اتقو ا.. و کونو مع الصابرین.
سلام بر نخستین انسان بر جسته و بر گزیده ی تاریخ،  خاتم الانبیا، محمد مصطفی (ص) این منجی عالم بشریت و سلام و درود بر منجی انسانها،  حضرت مهدی (عج) و نایب بر حقش،  امام خمینی،  این پیر جماران و این قلب تپنده ی امت حزب ا ﷲ و امید محرومان جهان و با درود به پیشگاه سالار شهیدان،  ابا عبد اﷲ الحسین،  این معلم ایثار و فداکار تاریخ و پرچم دار سرخ شهادت.

به نالم او که زندگی ام در جهت اوست. به نام او که زنده به اویم و در درگاه او چیزی جز عجز و گناه ندارم و هر لحظه از او طلب آمرزش می خواهم. اکنون که در درگاه خداوند متعال،  در عملیات ظفر مندانه ی،  اسلام شرکت می کنم،  امید وارم که در این راه به زیارت کربلا نائل شوم و پس از دیدار مرقد ابا عبد اﷲ الحسین  یازنده به کاشانه ام بر گردم و یا به نعمت لقا اﷲ پروردگار دست یابم که در هر صورت افتخار است.

پنج شنبه بیست و هشتم 5 1389 6:5 صبح

خدا یا تو را شکر می کنم که قدری مهلتم داد تا اسلام واقعی را بشناسم و در خاموشی جهل از دنیا نروم. انقلاب اسلامی باعث شد که من از لاک خود بیرون آیم و دور و برم را بنگرم و به زندگی دیگری نگاه کنم و طور دیگری گام بردارم.

آری،  امام کاری بس عظیم کرد. وی باعث شد دنیا از خواب بیدار شود و انسانیت را دوباره به یاد بیاورد. در این موقعیت که عاشورای حسینی بار دیگر د ر ایران زنده شد،  نشان داد حسینی ها هنوز هستند و تا حکومت اﷲ را در سراسر جهان بر قرار نسازند،  به پیکار علیه کفر ادامه می دهند.
آری،  به میدانی قدم نهاده ام که نتیجه ی حضور در آن از قبل از مشخص است و با ایمان کامل پیکار می کنم. چون اگر در این میدان کشته شوم،  به مقام والایی دست  یافته ام و اگر زنده بمانم،  شاهد پیروزی بزرگی که همان پیروزی مسلمین بر کفار است،  خواهم بود.
آروزی من از خداوند،  رساندن طلوع فجر و ظهور امام زمان است.
 

پنج شنبه بیست و هشتم 5 1389 5:47 صبح

وصیت نامه
بسم الله الرحمن الرحیم
انا لله و انا الیه راجعون
ای که در خواب گرانی اندکی بیدار شو
کاین بدن را سالها زیر زمین خوابیدن است
مرغ باد ملکوتم نیم از وادی خاک
دو سه روزی قفسی ساخته اند از بدنم
به هر حال عمر گذشت و لحظه ملاقات با رب رسید، عمری که دائم در غفلت و خوش خیالیها تلف گردید. امید آنکه این لحظه لحظه ی رستگاری باشد، لحظه ی خلاصی و لحظه رسیدن به خدا و رسیدن به معشوق باشد. در چنین لحظاتی امیر مومنان و سرور متقیان فرمود، فزت و رب الکعبه (سوگند به پروردگار کعبه که رستگار شدم). در این لحظه ابا عبدا... صورت برافروخته از شوق شهادت و خضاب از خون پیشانی خود را بر مشتی خاک می گذارد و می فرماید الهی رضاء برضائک.
خدا یا خدایا به حق خونها ی به ناحق ریخته شهدا ی راهت لحظه مرگ ما را با چنین حالاتی توام بگردان.
خوشا آنانکه در راه حقیقت بساط خویش برچیدند و رفتند
نگردیدند هرگز گرد باطل، حقیقت را پسندیدند و رفتند
اما تو ای کسیکه لحظه ای دیگر استخوانهای سرد و بی روح مرا می نگری از این لحظه به بعد چشم خود را بگشا، لحظه ی موت را به یاد آر و با این دید که لحظه ای دیگر خود نیز چنین بی روح می شوی به آخرت بنگر که(انما الدنیا فنا) خدا را برگزین و معنی پیدا کن- خدا را بجوی و گوهر شو- خدا را جستجو کن و خلیفه ی او شو، دنیا ، ابتذالات، لذائذ، پستیها و همه زرق و برقها را واگذار و چشم بصیرت پیدا کن و به او بپیوند که هرچه جز اوست نیست شدنی است.
به خدا اتکال کن و دست از دامان آل عصمت و طهارت بر ندار و امام عزیزمان را حتی یک لحظه تنها مگذار و با او و در خط او باش که سعادت واقعی در این طریق است.
اگر این زندگی کوتاه برای خدا باشد اگر این رفتن برای خدا باشد طلب مغفرت ارزش دارد، اگر این قطره بی ارزش خون برای او بر خاک ریزد، ارزش دارد. ما که باید برویم چرا به بهترین شکل نرویم، اگر خدا عمر مجددی به من می داد همه عمرم را شکر گذار این لحظه ی رفتن می نمودم.
همسر بزرگوارم
دوست داشتم پدرم می بود و بر بالای جنازه ام این شعر را می خواند، اما خدا نخواست، از تو می خواهم که چنین کن و بیا و بر جنازه ام چنین بخوان:
خون پاک شاه دین هرچند پر اسرار بود
بود بر هر قطره خون این خط زیبا آشکار
ای ستمگر یا بنای عدل نه یا خود بمیر
ای ستمکش یا بکش یا کشته شو با افتخار
بنده حق بود و از میخانه معشوق مست
هرچه ساقی داد گفتا ساغری دیگر بیار
تار و پود او را کارگاه عشق بافت
ذره ذره رشته رشته پود پود و تار تار
همسرم کوشا و شکیبا باش که عمر می گذرد. آنچه برایت ارزش خواهد داشت این تحمل و پیمودن راه حق تعالی است پس از هیچ چیز نهراس و به او توکل کن و در مشکلات و سختیها به او پناه ببر و عمر خود را صرف گسترش راه او بنما.
با استفاده از قرآن و دستورات ائمه هُدا و کتب خوب اسلامی حداکثر توان علمی را پیدا کن و با بکار بستن احکام یعنی پرهیز از حرام و مکروه و عمل به واجب و مستحب حداکثر بنیه تقوایی را در خود به وجود آور و آنگاه هرچه میشود از خداست و به رضای او راضی باش.
از قول من به همه بستگان و دوستان بگو:
هرکدام بخواهند با کنایه، دشمنی، بدی و یا بی اعتنائی به عنوان خون من نا قابل، حتی یک ذهن کجی به اسلام و یا انقلاب نماید دل مرا لرزانده و در پیشگاه باری تعالی مسئول خواهند بود و در قیامت یقه آنها را در محضر خدا میگیرم.
و به همه آنهایی که در حق من لطف می کنند و سعی در احیای راه خدا دارند سلام برسان و بگو که امیدوارم در قیامت بر دست و روی شما بوسه بزنم.
همسرم، مادرم را احترام کن و تا جائی که می توانی به او دلداری ده و نگذار فقدان و فنای من در او اثر گذارد. فرزندم را پاک و صالح پرورش بده، او را به حوزه علمیه بفرست تا سربازی از یاران مولای متقیان بشود. هرکس دلش برای اسلام می سوزد امام را یاری کند، هرکس مرا دوست دارد جبهه اسلام را ترک نکند، هر کس می خواهد پس از من خدمتی نماید فرزندانم را به سوی دینداری سوق دهد. همه در کمک به ایشان برای رفتن به حوزه علمیه کمال عنایت را نمایند، هرکس از من ناراحتی دارد به آبروی حضرت زهرا(س) مرا ببخشاید.
مادر عزیزم:
خدا میداند که خود را شرمنده تو میدانم که نتوانستم یک لحظه از الطاف تو را پاسخگو شوم، امیدوارم خداوند اجر تو را بدهد و او از تو قدردانی کند، لذا تقاضا دارم شیرت را حلالم کنی، صبور باش، متوکل به خدا شو و دست از دامن اسلام بر مدار که راهی به غیر از اسلام نمی تواند ضامن پیروزی دنیوی و اخروی باشد.
دوستان و بستگان بزرگوارم
با ذکر ارادت و تشکر از زحماتی که برایم کشیده اید، در مورد ناروائیهایی که به شما نموده ام طلب مغفرت دارم و همچنین از همه منصوبین محترم می خواهم که هر کدام از شما را به نحوی آزرده ام، شما را به خدا مرا ببخشید که صحنه قیامت بس سخت و دست از چاره جویی کوتاه است.
محمد گرامی

سه شنبه بیست و ششم 5 1389 9:13 بعد از ظهر

                                            هوالرئوف
هرگز به من نگو که شما ساده اید و با این سخنان روحانی شما را می فریبند و به مهلکه می افکنند. این همه خلوص را فطرت بیدار انسانی نمی تواند در نظر نگیرد. کسانی که در اینجا هستند به کدام امید از راحتی شب و روز خود در تهران صرف نظر کرده اند و به اینجا آمده اند؟ شبهای سرد اینجا را تحمّل می کنند و روزهای گرم یا لااقل پر گرد و خاک که اینها تنها قسمت های طبیعی اینجاست! رزمهای فراوان که البته در اینجا کم است امّا در گردان های دیگر غوغا می کنند. همه این بچه ها این چیزها را می دانند پس چه چیز آنها را به اینجا می کشاند؟!
شبهای عملیات در وهله اول وحشتناک است پس چه چیز آنها را اینجا می کشاند؟ به قول یکی از بچه ها حمله ها هم دیگر جاذبه خود را از دست داده است. بله اگر تحقیق کنیم هیچ جاذبه مادّی در حمله و جبهه و جنگ نمی بینیم؛ ولی آنچه که این موجود وحشی را تا این حد مقبولیت می بخشد جاذبه مادّی نیست. اگر می بینیم روز به روز بر آمار اعزام ها افزوده می شود نه به خاطر تیر و تفنگ است بلکه علّت اصلی آن است که بعد از چند سال که از جنگ می گذرد، این جماعت جنگ را با فطرت خویش سازگار یافته اند؛ این اصل مطلب است و همه آن.
من می روم امّا اگر زنده برنگشتم، به یاد محسن فاطمه گریه کن و اگر سلاح دشمن قلبم را پاره پاره کرد، به یاد حسنش گریه کن و اگر تیر بر تارک سرم خورد و آن را دو نیم کرد، به یاد شوی فاطمه گریه کن و اگر بدنم را پاره و لهیده یافتی، به یاد حسینش گریه کن ولی اگر جسمم را دیگر هرگز نیافتی، به یاد فاطمه گریه کن که من نیز به یاد او بارها گریه کردم و همیشه گریه خواهم کرد؛ چون از او مظلوم تر سراغ ندارم.
اینک من می روم تا انتقام سیلی زهرا بگیرم.

شهید منصور کاظمی
رشته : مکانیک- دانشکده فنی
تاریخ شهادت : 13/12/65
محل شهادت : شلمچه 
                                                     
سه شنبه بیست و ششم 5 1389 8:52 بعد از ظهر

در مکتب اسلام هر مسلمان موظف است وصیت نامه ای از خود بر جای گذارد البته تا اینجا که یادم است تاکنون چندین وصیت نامه نوشتم که متاسفانه بعلت اینکه سعادت شهادت نداشتم آنها قدیمی شده است این وصیت نامه جدیدم است . البته اینجانب معتقدم هر که هر کاری کرد و هر نوشته ای که جمع آوری کرده باشد ، با خود به آن دنیا خواهد برد و آن پروردگار یکتا است که باید قضاوت کند . شاید بیش از دو سال است که آمادگی شهادت را ، به نظر خودم دارا می باشم ولی نظر خودم اصلا شرط نیست نظر خداوند تبارک و تعالی شرط است .



وصایایم را به ترتیب ذیل ذکر می نمایم امید است که تمام دوستان مومن و معتقد ، در آخرت شفاعت ما را بنمایند .



·تنها مکتب رهایی بخش مستضعفین از دست مستکبرین ، مکتب انقلابی اسلام می باشد

·برای اینکه در این دنیای زودگذر گرفتار انحراف نفس نشوید ، همیشه به یاد خدا باشید

·جهت ادامه انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی و متصل شدن به انقلاب جهانی حضرت مهدی ( عج ) همیشه سراپا گوش به فرمان امام و یاران صدیق و مومن امام که عملا در خدمت انقلاب و اسلام عزیز بوده اند ، باشید .

·ماهی یک بار به قبرستان شهداء بروید و درس مبارزه و ایثار و گذشتن از دنیا و پیوستن به شهدای صدراسلام را فرا گیرید .

·سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را تا حد امکان از نظر عقیدتی ، سیاسی و نظامی تقویت نمایید و به خصوص سپاه را در یک سازماندهی واحد و طی یک ضوابط واحد در سراسر مملکت بسط و گسترش دهید .

·از اینکه کاری اشتباه انجام داده اید از گفتن آن ابا نداشته باشید .

·سیاستمداران همیشه باید از افرادی مخلص و صادق و باتقوا باشند تا بتوانند سیاست مکتب اسلام را پیاده نمایند .

·سعی را بر جذب نیروهای جوان بگذارید نه دفع آنان .

·سعی کنید تحمل عقیده مخالف را داشته باشید مانند شهید مظلوم آیت الله دکتر سید محمد حسین بهشتی .

·ازاختلافات داخلی به خاطر رضای خدا و خون شهدای انقلاب اسلامی بپرهیزید .

·سعی شود که قانون اسلام در مورد همه بطور یکسان اجرا شود و فرقی بین یک فرد عادی و سپاهی و روحانی و دولتمرد نباشد و امید است که مسئله زمین بنفع مستضعفین در حکومت اسلامی حل شود و دنیا ما را در این مورد الگو قرار دهد .

·اگر کسی مسئول شد موظف است که بر کار زیردستان خود تا حدامکان و توان نظارت نماید وگرنه باید از آن مسئولیت کنار رود .

·سعی شود که در سه وزارتخانه ، آموزش و پرورش ، وزارت کشور و وزارت امور خارجه بهترین و مکتبی ترین افراد وارد شوند و اگر چنانچه در این سه وزارتخانه مسامحه شود مسئولین در پیشگاه خدا و امت ، مسئول خواهند بود .

·زندان جمهوری اسلامی باید دانشگاه باشد و سعی شود اصلا ساختمانهایی که جدیدا جهت احداث زندان ساخته می شود با معیار کاملا اسلامی باشد و بهترین و مکتبی ترین افراد بازجو و زندانبان باشند .

·برای موفقیت در کردستان باید صفوف ضد انقلاب از مردم جدا شود با ضدانقلاب با قاطعیت و با مردم محروم و مستضعف کرد با مهربانی هر چه تمامتر رفتار شود .

·از تهمت زدن بدون علم و آگاهی به دیگران شدیدا پرهیز کنیم .

·اگر چنانچه جنازه ام پیدا شد در بهشت زهرا ( س ) خاک نمایید .

·تمام اموالم را به بی بضاعتهای واقعی طی تشخیص همسرم و خواهرم و برادرم تقسیم شود .





در پایان این نکاتی را که تذکر دادم هر کسی در رابطه با مسئولیتش جهت رضای خدا اگر درست است اجرا نماید وگرنه اجرا ننماید . در آخر خودم به این نتیجه رسیده ام که تمام اعضاء خانواده ام کاملا آماده شهادتند بخصوص همسرم و خواهرم و مادرم و برادرانم و پدرم دارا می باشد امید است که همگی مرا حلال بنمایند .

ناصر کاظمی



سه شنبه بیست و ششم 5 1389 8:39 بعد از ظهر
X