معرفی وبلاگ
وبلاگ (دفاع مقدس در هشت سال ، پایداری در سی سال ) وبلاگی است در زمینه شهدا و دفاع مقدس و به ارائه مطالب گوناگون در رابطه با دفاع مقدس می پردازد . با تشکر - مدیر وبلاگ علی فروتن
صفحه ها
دسته
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 59948
تعداد نوشته ها : 47
تعداد نظرات : 1

اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً

Rss
طراح قالب
 

 

چکیده

تاریخ فلسطین و الجزائر مملو از حماسه و ایثار زنان مجاهدی است که در استراتژی مبارزه ی پایدار نقش آفرین بوده و به اذعان تاریخ ، ارکان بی بدیل عرصه ی مجاهدت را رقم زده اند. بسط و توسعه ی جنبش های زنان مسلمان در این کشورها و حضور فعالانه ی آنان در میدان حق طلبی ، نماد بارزی از الگوی زن مسلمان است که با تأسی به فرهنگ و تعالیم حیات بخش دین کامل ، آرمان اساسی زندگی فردی و اجتماعی خود را به احیای عزت ، شرافت و هویت اسلام و سرزمین اسلامی خود اختصاص داده است .
این نوشتار ، که با هدف ترسیم حضور فعال زنان فلسطینی و الجزائری نگاشته شده ، پس از تبیین جایگاه سیاسی بانوان در اسلام ، توجه خود را به بازکاوی جنبه های متعدد آن و استناد به الگوی مبرز این عرصه در کشورهای مذکور معطوف داشته است .
کلید واژه ها: انتفاضه ، عملیات استشهادی ، جبهه ی آزادی بخش الجزائر، حماس ، جنبش جهاد فلسطین ، جبهه ی نجات ملی .

مقدمه ( نقش زن در اصلاح جامعه و حرکت های سیاسی )

آزادی زن و دخالت او در مسائل امت اسلامی امری منصوص در قرآن کریم و متون اسلامی است و مقامی که اسلام برای زن به موازات مرد در تمامی مشترکات طبیعی و توانایی های مقرر داشته ، این امکان را به او می دهد تا در حدود تکالیف شرعی وارد فعالیت های سیاسی گردد.
خداوند در آیات تابناک وحی ، زن را در وظایف اجتماعی و اصلاح جامعه مکلف می نماید و او را همدوش مرد برمی شمرد (1) و تعالیم اسلامی و سنت و تاریخ اسلامی نیز سهم موثری در تثبیت حقیقت حرکت سیاسی اسلام و برابری زن و مرد در فعالیت های اصلاح طلبانه ایفا نموده اند . همچنین آیات متعددی از سوره ی نمل دریچه ای روشن به مقوله ی زن و سیاسیت می گشایند و حقایق مزبور را تأیید می کنند. (2)
زن مسلمان در صدر اسلام ، بر حسب مجال های سیاسی آن عصر ، از دایره ی فعالیت سیاسی به دور نبود و در تمامی ابعاد سیاسی مورد نیاز جامعه ، اعم از هجرت ، (3) مشارکت در بیعت ، (4) تهییج و ترغیب به جهاد (5) و حضور مستقیم در عرصه های مجاهدت و فداکاری و شهادت (6) نقش آفرین بود.
حضرت امام خمینی رحمه الله اندیشمند فرزانه ی انقلاب اسلامی می فرماید :« زنان در صدر اسلام با مردان در جنگ شرکت می کردند. ما می بینیم که زنان همدوش مردان ، بلکه جلوتر از آن ها در صف قتال ایستادند ؛ خود و بچه های خود و جوانان خود را از دست دادند و باز هم مقاومت کردند.» (7)
تأمل در تعالیم روحبخش اسلام موید آن است که اسلام نه تنها زن را از دخالت در مسائل اجتماعی و سیاسی کنار نمی دارد ، بلکه او را به عنوان محور و در متن جامعه قرار داده و این امر خط بطلانی است بر پندار آنان که تحت عنوان « دین » ، زن را به حاشیه بردند. (8)
در این نوشتار برآنیم تا گوشه ای از مبارزات و مقاومت های زنان مسلمان فلسطین و الجزائر را ترسیم نماییم .

الف. فلسطین
موقعیت استراتژیک فلسطین نزد مسلمانان و مسیحیان

بیت المقدس و فلسطین از دیدگاه اسلام از جایگاهی بارز و اهمیتی ویژه برخوردارند. آیات متعددی در قرآن مجید ، مبارک بودن آن سرزمین را بیان فرموده و روایات چندی ناظر به فضیلت بیت المقدس می باشند .(9)
این سرزمین ، که در نیمه ی نخست قرن اول هجری به دست مسلمانان فتح شد ، در قرن پنجم هجری در پی فرمان پاپ اوربان دوم ( Urban II 481 – 491 ه ) (10) با حمله ی عمومی مسیحیان مواجه گردید که سلسله جنگ های خونین صلیبی را به دنبال داشت تا اینکه در حکومت صلاح الدین ایوبی ( 564-589 ) ، بین المقدس به دامن اسلام بازگشت . برخورد میان صلیبی ها و مسلمانان طی ادوار تاریخی بعد نیز ادامه یافت و این سرزمین مقدس به لحاظ موقعیت ژئوپولیتیکی خود ، همواره آماج تیرهای طمع و حقد متجاوزان بوده است.
از اوایل قرن 19 میلادی ، کشورهای غربی تهاجم گسترده ای را با هدف استحاله ی اعتقادی مسلمانان آغاز نمودند و اموری همچون منزوی ساختن اسلام از شئون زندگی ، تشویق احساسات افراطی ناسیونالیستی در برابر اخوت اسلامی ، و اباحیگری مذهبی ، الگوسازی غربی در برابر اصول گرایی اسلامی را در رأس هرم مقاصد پلید خود قرار دادند و در نهایت ، با اشغال خاک فلسطین ، همت شوم خود را در ایجاد یک گسل صهیونیستی در قلب جغرافیای سیاسی جهان اسلام مصروف داشتند .(11) اکنون « قدس » به مثابه ی هسته ی مرکزی مبارزه ی جهانی ، شاهد نشانه های بارز یک نبرد سرنوشت ساز میان بندگان شایسته ی خدا و و پرچمداران راستین ارزش های توحیدی از یک سو، و خودکامگان سیطره جو از سوی دیگر می باشد .

پیشینه ی مبارزاتی زنان فلسطین

مبارزات زنان به دوره ی قیمومیت بریتانیا بر اراضی فلسطین برمی گردند . همزمان با صدور اعلامیه ی « بالفور » (12) در خصوص تشکیل دولت یهود و احساس خطر از سوی فلسطینیان ، زنان نیز فعالیت های سیاسی خود را در اشکال گوناگون آغاز نمودند.
در سال 1929 میلادی ، برای اولین بار در تاریخ فلسطین ، سیصد زن فلسطینی از مناطق گوناگون ، همایشی را برگزار نمودند و ضمن آن ، اعتراض خود را عهدنامه ی مذکور اعلام داشتند.
آنان در دوره ی قیام عزالدین قسام (13)، همسران و فرزندان خود را در پیوستن به نیروهای قسام تشویق می کردند و خود نیز به مبارزاتی که در کوه ها کمین کرده بودند آب و غذا و همچنین سلاح می رساندند و علاوه بر پرستاری از مجروحان ، به درمان آن ها نیز مبادرت می ورزیدند .
در سال 1936 برای نخستین بار ، آنان در مبارزات مسلحانه شرکت جستند و فاطمه غزاله اولین زنی بود که به دست نیروهای بریتانیایی به شهادت رسید.
در همان سال ، زنان فلسطینی با ارسال نامه ای به « کنفرانس جهانی صلح » در بروکسل ، خواستار توقف مهاجرت یهودیان شدند و خود نیز با شرکت در کنفرانس های کشورهای عربی ، که در حمایت از مبارزات فلسطین برگزار می شدند ، حضور سیاسی خود را تحکیم می بخشیدند.
اتحادیه ی عمومی زنان فلسطین در سال 1965 فصل نوینی از استراتژی مبارزه و مقاومت را نوید می بخشید . این اتحادیه تنها نماینده ی قانونی زنان فلسطین بود که صفوف مبارزه ی آنان را سازمان دهی می کرد و آن ها را برای شرکت در فعالیت های سیاسی – اجتماعی آماده می نمود.

انتفاضه

« انتفاضه » واژه ای است که از سال 1987 میلادی وارد فرهنگ سیاسی مصطلح روز شد و عبارت است از : رفتار و عملکرد معترضانه و شجاعانه ی مردم فلسطین در قبال رژیم اشغالگر قدس. (14)
انتفاضه صفحه ای جدید در تاریخ آزادی خواهی و رستاخیز مردمی است که برای سیادت میهن خویش مجاهدت می نمایند. زمانی که استکبار جهانی تلاش می کرد کیان صهیونیستی را در منطقه حاکم سازد انتفاضه خواب را از چشم های دشمن ربود و عجز او را در رویارویی با اراده ی آهنین امت فلسطین به جهانیان نشان داد. (15)
« انتفاضه ی دوم » ، که در 28 دسامبر 2000 / 7 مهر 1379 از مسجدالاقصی شعله ور گردید ، راهبردهای پویایی و استمرار را در خود نهفته دارد . بسیاری حتی تصور هم نمی کردند که این جرقه ی آتش گرفته توانایی تبدیل شدن به جنگ حقیقی را داشته باشد و بتواند تمامی توافق نامه ها و مذاکرات رژیم صهیونیستی را از بین ببرد.

زنان فلسطینی و انتفاضه

به دلیل رویکرد کاملا نظامی و صبغه ی مسلحانه ای که در بطن انتفاضه وجود داشت ، در بدو امر ، زنان مجاهدت های خود را بر فعالیت های پشت خط مقدم متمرکز نمودند. آنان علاوه بر تحمل داغ از دست دادن همسران و فرزندان خود، رسیدگی به مجروحان و مداوای آسیب دیدگان را بر عهده داشتند و با صبر بی بدیل خود ، به تقویت روحیه ی مبارزان و ترغیب آن ها به پایمردی و استقامت پرداختند.
سخنان همسر شهید شیخ شریف طحانیه (16) اراده ی پولادین و روحیه ی والای زن فلسطینی را به تصویر می کشند : شرایط دشوار و اقدامات سرکوبگرانه ، عزم ما را سست نمی کنند ... ملت ما مصمم به ادامه ی انتفاضه تا دست یابی به آزادی و استقلال است و این امر نه از طریق گفت و گو و راه حل سازش کارانه ، بلکه با مقاومت و جهاد محقق می شود. (17)
همچنین می توان از مادر حمد فرحات نام برد که شجاعانه فرزند خود را برای رفتن به عملیات شهادت طلبانه تشویق می کرد. آنان با شرکت در تظاهرات ، اعتراض خود را نسبت به سیاست های ددمنشانه اعلام نموده اند .(18)

نقش زنان فلسطینی در عملیات استشهادی

« عملیات شهادت طلبانه » یکی از مهم ترین روش های مبارزاتی مجاهدان و گروه های مبارز فلسطین است تا از این راه نوعی توازن راهبردی با دشمن صهیونیستی ، که بزرگ ترین زرادخانه ی نظامی را در اختیار دارد و از حمایت دولت های غربی نیز برخوردار است ، ایجاد کنند .
در حالی که صهیونیست ها به این امید بودند که با گذشت بیش از نیم قرن ، نسل جدید فلسطین فاجعه ی اشغال خون بار سرزمین خود را فراموش کنند و در چنبره ی زندگی روزمره ی ، مفهوم « جهاد » و « شهادت » نزد آنان استحاله شود ، برنامه های استشهادی ، دشمن صهیونیستی را ترس و وحشت عمیقی رو به رو ساخته اند.
کاهش مهاجرت یهودیان به فلسطین اشغالی و تشدید مهاجرت معکوس از نشانه های بارز چنین وضعیتی است ؛ همان گونه که این تأثیرات در طرح عقب نشینی شارون از نوار غزه کاملا مشهودند و می توان گفت : این روند آغاز اضمحلال پروژه ی « صهیونیسم » می باشد .
زنان فلسطینی اگر زمانی فقط جنایات دشمن را در حق خود و اعضای خانواده تحمل می کردند ، اینک هر یک به مبارزی جسور و متهور در برابر سیاست های غیر انسانی دشمن اشغالگر تبدیل شده اند و بدون ترس ، با امکانات محدود دفاعی به مقابله با صهیونیست ها برمی خیزند . روند رو به تزاید دفاع و مقاومت ، جامعه ی فلسطینی را به این واقعیت رساند که برای ایثار و فداکاری در راه استقلال کشور ، تفاوتی بین زن و مرد وجود ندارد. در این برهه ، زنان از پشتیبانی ترابری گروه های مجاهد گرفته تا مشارکت مستقیم در عملیات استشهادی ، از نقشی فعال و سهمی وافر برخوردارند . اجرای عملیات شهادت طلبانه ی بانوان ، که سیر صعودی را می پیماید ، شاخص ترین نماد مبارزه ی زن فلسطینی است و بیانگر این نکته می باشد که زن فلسطینی در اوج افتخار جوانی ، آماده ی ایثارگری است .

زنان شهید انتفاضه ی فلسطین

- وفا ادریس اولین زن شهادت طلب فلسطینی و عضو شاخه ی نظامی « فتح » است که با کشته و زخمی کردن 91 صهیونیست ، لرزه بر اندام دشمن اشغالگر افکند.
- دارین محمد ابوعیثه 22 ساله ساکن روستای « بیت وندن » در نزدیکی شهر « نابلس » یکی دیگر از دختران شهادت طلب فلسطینی است . او دانشجوی رشته ی مطالعات اسلامی و عضو انجمن اسلامی دانشگاه « الخاج » نابلس بود و از برجسته ترین دانشجویان در این دانشگاه به شمار می آمد. مادر شهید دارین می گوید : دلم گواهی می داد که دارین بالاخره به شهادت خواهد رسید ؛ زیرا او همیشه به من می گفت: مادر برایم دعا کن تا در راه خدا شهید شوم. وی در تاریخ 27/2/2002 میلادی با انجام عملیاتی استشهادی ، به مقام رفیع شهادت نایل آمد.
- شهید عندلیب طقاطقه 66 صهیونیست را (19) با عملیات استشهادی خویش در قدس کشت و یا زخمی کرد. فیلم ویدئویی این مبارز قهرمان تأثیر شگرفی در مخاطب ایجاد می نماید . عندلیب در حالی که قرآن در دست داشت و وصیتش را می خواند ، گفت: این دنیا و زندگی در آن فانی و زودگذر است و هیچ ارزشی ندارد و بهترین چیزی که انسان می تواند در پی دست یابی به آن باشد ، زندگی پاک و جاودان در بهشت زیبای خداوندی است .
- هبه دراغمه 19 ساله اولین زن شهادت طلب جنبش « جهاد فلسطینی » است که با عملیات متهورانه ، بار دیگر نام پر افتخار بانوان مجاهد فلسطینی را به ثبت رساند.
به گفته ی خانواده ی شهید ، هبه از همان اول نوجوانی ، از خصایص اخلاقی و ایمان والایی برخوردار بود و پای بند و التزام او به مسائل شرعی همچون حجاب و پرهیز از استماع آوازهای مبتذل زبانزد افراد دور و نزدیک بود.
- هنادی تیسیر حرارات ، که به « عروس حیفا » یا « عروس فلسطین » ملقب گشت ، ستاره ای دیگر در آسمان فلسطین است . وی علم حقوق خواند تا با آگاهی بیشتر در راه اعتلای خقوق ملت خود گام بردارد . عملیات جسورانه ی وی در حالی در قلب شهر صهیونیستی حیفا اجرا شد که پلیس رژیم صهیونیستی با دیوار امنیتی خود ، شهر را در حالت آماده باش کامل قرار داده بود. او خواست بطلان معادلات استراتژیکی داعیه داران قدرت را به منصه ی ظهور برساند .
دل سیاه تجاوزگران سست بنیاد صهیونیست و حامیان غربی آن ها هرگز نمی تواند رعب و وحشت این اقدام بی سابقه را محو نماید. ضربه ی این حمله چنان سهمگین بود که رژیم اشغالگر را در اقدامی احمقانه به بمباران خاک کشور مسلمان سوریه وادار نمود.
- اقدام شجاعانه ی نورا جمال شلهوب نیز نمادی دیگر از حماسه ی بانوان در دفاع از سرزمین مقدس فلسطین است . نورا محصل و حافظ قرآن کریم بود ، تصاویر و وصایای رهبران شهید انتفاضه را جمع آوری می کرد و آرزو داشت خود را در خیل آنان ببیند . این شهادت طلب 15 ساله خود را در یک پست بازرسی صهیونیستی موسوم به پست بازرسی « الطیبه » ، که مناطق اشغالی 1967 و 1948 فلسطین را از یکدیگر جدا می سازد ، منفجر کرد و بدین سان ، نام خود را به عنوان کم سن و سال ترین شهادت طلب فلسطینی ثبت نمود.
- شهید الهام الدسوقی عملیات خود را در اثنای حمله ی نظامیان مسلح صهیونیست به خانه اش در اردوگاه جنین اجرا نمود. وی توانست دو افسر صهیونیست را به هلاکت برساند و 10 نظامی دیگر را زخمی نماید .
- مریم صالح الریاشی اولین زن شهید عضو « حماس » است . دو فرزند سه ساله و هجده ماهه ی او نتوانستند هدف مقدسش را در تعالی اسلام و آزاد سازی فلسطین متزلزل سازند . وی با پشت سر گذاشتن تمامی موانع صهیونیستی ، عملیات خود را در محکم ترین منطقه ی نظامی در پاسگاهی موسوم به « گذرگاه ایزر » بین نوار غزه و مناطق اشغالی 1948 اجرا نمود و عزم راسخ ستیز زنان فلسطینی را در عرصه ی جهاد و مقاومت، به اثبات رساند.
فرمانده ی ارشد نظامیان اعتراف نمود که مجری این عملیات موفق شد تمامی مأموران امنیتی را فریب دهد و با بمبی که به همراه داشت ، وارد استحکامات نظامی شود. (20)
مریم صالح الریاشی در وصیت نامه ی تصویری خود ، لحظاتی قبل از شهادت ، چنین می گوید : با وجود اینکه دو کودک دارم – که فقط خدا می داند چقدر دوستشان دارم - اما علاقه ام به دیدار خدا بیشتر است . این بچه ها را نزد خانواده به امانت می گذارم و اطمینان دارم که تحت توجهات خداوند ،رشد خواهند کرد. (21)
- شهید شیخ احمد یاسین ، رهبر و بنیانگذار جنبش « مقاومت اسلامی حماس » ، پس از این عملیات ، که به دست یک مجاهد زن عضو گردان های « قسام»انجام شد ، گفت : جنبش « حماس » اولین باری است که از یک شهادت طلب زن برای انجام عملیات استفاده می کند . این اقدام یک تحول جدید در مقاومت علیه دشمن است. ما در گذشته گفته ایم که زنان ذخیره ی راهبردی ما برای مقاومت هستند.
- سناء قدیع به همراه همسرش باسم قدیع از فرماندهان گردان های شهید عزالدین قسام ، با بستن کمربندهای انفجاری ، شماری از اشغالگران را به هلاکت رساندند و گروهی دیگر را نیز زخمی کردند.
- زینب علی عیسی ابوسالم ساکن اردوگاه « عسکر قدیم » در شرق شهر نابلس بود. او موفق شد با رخنه در تدابیر امنیتی دشمن ، عملیات خود را به انجام رساند و با خلق حماسه ای دیگر در تاریخ حماسه های رزمندگان فلسطینی ، برگ زرین دیگری بر افتخارات بانوان مجاهد بیفزاید . در پی این عملیات بار دیگر تحلیلگران نظامی و صاحب نظران صهیونیست به صورت جدی ، کارآمدی موانع و تدابیر متعدد و سر سختانه ی امنیتی حاکم بر فلسطین اشغالی را زیر سوال بردند که چگونه دختری 18 ساله با ظاهری که کاملا از عرب بودن وی حکایت داشت ، توانسته بود خود را به یکی از کانون های پر ازدحام صهیونیست ها در شهر قدس برساند.

زنان اسیر فلسطینی

مقاومت حماسی زنان اسیر فلسطینی در زندان های این رژیم ، برگ زرینی در تاریخ مبارزات فلسطین محسوب می شود . این زنان دوشادوش مردان ، با تحمل حبس های طولانی و انواع شکنجه های روحی و جسمی ، نقش بسزایی در تکوین آرمان فلسطین ایفا کرده اند.
رادیو رژیم صهیونیستی طی گزارشی به تعدادی از زنان فلسطینی اشاره کرد که از آغاز انتفاضه ی مسجدالاقصی به اتهام دست داشتن در عملیات ضد صهیونیستی ، در زندان های این رژیم به سر می برند؛ از جمله :
- آمنه منی دانشجو و روزنامه نگار 25 ساله ای که صهیونیست ها او را نوک پیکان فعالیت های زنان زندانی می دانند . او ، که بارها توسط جانیان متجاوز دستگیر شده و شکنجه های دهشتناکی را در سلول های انفرادی متحمل گردیده بود ، در نهایت ، به اتهام کشتن یک یهودی ، به حبس ابد محکوم گردید .
- عطاف از مجاهدان برجسته ی جنبش « جهاد اسلامی » است که در سال 1367 به اتهام برنامه ریزی برای انجام عملیات شهادت طلبانه دستگیر شد .
- رابعه حمایل دختر چهارده ساله ی فلسطینی است که به اتهام حمله به یک سرباز یهودی ، رنج و مشقت اسارت را به جان خرید . (22)
- ماجده سلایمه سال های طولانی از عمر خود را در زندان های صهیونیست ها گذرانده است .
- سوناالراعی ، نسرین طه ، سعاد غزال ، ساره عیسی عمرو ، هنا ابوخضیر و ده ها زن اسیر دیگر ، (23) که در شرایطی بسیار سخت در مراکز بازداشت اشغالگران به سر می برند ، با انواع روش های سرکوبگرانه ی افراد « شاباک » ( سازمان اطلاعات رژیم صهیونیستی ) مواجهند. صهیونیست ها برای اینکه زنان اسیر را به زانو درآورند، از انواع فشارهای روانی و تهدید استفاده می نمایند ، ولی بر خلاف تصور آنان ، زنان اسیر فلسطینی شجاعت و بی باکی خود را در رویارویی با اقدامات ضد بشری و خشونت بار آنان ثابت کرده و برای حمایت از عزت ، شرف و نجات میهن خود ، بسیاری از ستم ها را تحمل نموده اند .
بنیامین الیعازار، رئیس سابق ستاد ارتش رژیم صهیونیستی ، سخصا با یک زن شهادت طلب فلسطینی ، که قبل از عملیات بازداشت شده بود ، به گفت وگو پرداخته است . او چنین اعتراف می کند : درک نمی کنم چه عاملی این زنان را به انجام این اعمال خطرناک و استقبال از مرگ ترغیب می کند. (24) این واقعیتی است که اکنون در اذهان زنان فلسطینی جاری است و نوید بخش رهایی سرزمین فلسطین است و به حق ، می توان از زنان فلسطین به عنوان « مشعلداران آزادی زنان » یاد کرد. (25)

محوریت زن فلسطینی در استمرار انتفاضه

تعمق در دستاورها و عملکردهای زن فلسطینی در طول دوران مقاومت مقدس حاکی است که او همواره به منزله ی دیوار مستحکمی با اجرای وظایف چندگانه ی خود ، در حفظ آرامش و انسجام خانواده ، تحمل مصایب و حضور مستقیم در عرصه ی دفاع ، آتش انتفاضه را از تندباد یأس و ناامیدی محافظت نموده است و روحی تازه در کالبد آن دمیده تا علی رغم جنایات فراوان رژیم صهیونیستی ، از ترور و کشتار گرفته تا تبعید و ویران کردن خانه ها ، و به رغم تمامی چالش های پیش روی ملت فلسطین ، راه فتح و ظفر را هموار سازد .
معمار کبیر انقلاب اسلامی ایران ، حضرت امام خمینی رحمه الله نقش موثر زنان را در پیروزی ملت ها چنین بیان می دارد : « ملتی که بانوانش در صف مقدم برای پیشبرد مقاصد اسلامی هست ، آسیب نخواهد دید. ملتی که بانوانش در میدان های جنگ با ابر قدرت ها و مواجه شدن با قوای شیطانی قبل از مردها در میدان حاضر شوند ، پیروز خواهند شد.» (26)

ب. الجزائر
موقعیت خاص الجزائر در آفریقای شمالی

موقعیت خاص جغرافیایی و استراتژیکی الجزائر در آفریقای شمالی ، موجب توجه توسعه طلبانه ی فرانسه به این کشور عربی گردید که مزورانه با طرح مسئله ی « دزدان دریایی » و « اختلاف حساب مالی با حکومت الجزائر » بدان چنگ انداخت. در پنجم ژوئیه 1830 میلادی ارتش فرانسه به فرمان دهی ژنرال بورمون ، هجوم نظامی خود را آغاز کرد و مقاومت 5 روزه ی دولت عثمانی به شکست انجامید . (27)
طی ربع قرن بعد ، تاریخ الجزائر گویای تثبیت استیلای فرانسه بر این کشور و انضمام کامل آن بوده و دولت فرانسه تلاش می نمود آن را به عنوان پایگاهی برای تسلط بر کشورهای اسلامی آفریقایی و به استثمار کشاندن آن ها قرار دهد.
از زمان اشغال الجزائر توسط فرانسه تا سال 1962 میلادی ، که استقلال الجزائر به جهانیان اعلام گردید ، این کشور عرصه ی مجاهدت های شدید مردمی بود که تحت لوای تعالیم روحبخش اسلام ، در برابر ظلم و تعدی ساکت ننشستند و با الهام از نیروی معنوی دین مبین اسلام ، پیروزی و فتح را از آن خویش نمودند. (28) استقلال الجزائر آخرین مرحله ی دگردیسی های چهار قرن سیاست استعماری فرانسه بود .

نقش حجاب زن الجزائری در انقلاب

سیاست استعماری تجزیه ی الجزائر مسئله ی زنان را در ردیف اول اهمیت قرار می دهد . دستگاه استعمار برای انهدام اصالت مردم ، نظریه ای سیاسی به این مضمون ابراز کرد: اگر بخواهیم به تار و پود بافته ی جامعه الجزائری هجوم ببریم و استعداد مقاومت او را مغلوب سازیم ، باید زن ها را تحت تسلط قرار دهیم و آن ها را در پشت چادری که خود را می پوشانند ، جست و جو کنیم .(29) استعمار برای این مبارزه ، مبالغ هنگفتی اختصاص داد و از آن پس تمام کوشش وی بر این امر مصروف گردید.
چادر زن الجزائری موضوع مبارزه ی عظیمی شد که طی آن ، نیروهای دشمن متنوع ترین تدارکات خود را تجهیز می نمودند . تعداد انجمن های – به اصطلاح- یاری و همبستگی با زنان روز به روز زیادتر شد و همراه آن نفرت علیه « حجاب » با عنوان « دفاع از حقوق زنان » ترویج یافت .
پافشاری اشغالگران برای بی حجاب کردن زنان به خاطر هموار ساختن مسیر استحاله ی فرهنگی و از نظر رجال سیاسی فرانسه ، نقطه ی آغاز پیروزی به شمار می رفت . نیروی متجاوز ، که حد اعلای فعالیت روانی خود را بر این مسئله متمرکز کرده و تمام توان تبلیغی خود را در جهت بی ارزش جلوه دادن حجاب و تحقیر زن الجزائری به خدمت فراخوانده بود ، به موفقیت های محدودی دست یافت و توانست برخی زنان سست عقیده را به ورطه ی تباهی بکشاند . هر حجابی که کنار می رفت و هر چادری که دور انداخته می شد افق تازه ای در پیش چشم استعمارگران می گشود. آنان پس از هر موفقیت ثبت شده ، بیشتر معتقد می شدند که زن الجزائری تکیه گاهی برای نفوذ و رسوخ تمدن غرب در جامعه ی بومی است .
ولی در مجموع ، غالب زنان مسلمان الجزائری در برابر این تهاجم ، تأثیر ناپذیری عظیمی از خود نشان دادند و در مقابل تجاوزگر و هجمه ی فرهنگی او ، تقدیس حجاب را در عمل خود به اثبات رساندند. (30)
این مبارزه ی مقدس ، که مقاصد و اهداف پلید دشمن را با شکست مواجه کرد ، نقطه ی عطفی در حضور سیاسی زن الجزائری و تلاش موفقیت آمیز او در برابر دشمن به شمار می رود ، هر چند این زاویه کمتر از دید تحلیلگران سیاسی مورد توجه قرار گرفته است .

حضور سیاسی زن الجزائری در صحنه

علی رغم پندار خوش بینانه ی ژنرال های ارتش فرانسه مبنی بر استیلای کامل بر تمامیت ارضی سرزمین الجزائر ، پس از اندک زمانی قبایل به مبارزه ی مسلحانه علیه اشغالگران دست یازیدند . چهره ی کریه استعمار ، وحشیگری و اقدامات ددمنشانه ی سپاهیان ارتش جنایت کار و غارتگری و اخاذی آنان ، خلق الجزائر را در عزم خود مبنی بر جنگ آزادی بخش مصمم کرد و تا سال 1917 شورش های منطقه ای غیر منظم در این سرزمین به وقوع پیوستند ؛ از جمله در سال 1856 میلادی در منطقه ی « جرجره » ، دو قبیله ی معروف « بنوینی » و « بنوراتن » تحت قیادت بانوی مجاهد لالا فاطمه سال ها جنگیدند. این خانم جنگاور و شجاع در میدان جنگ و در صحنه ی مجاهدت ، به فوز شهادت نایل آمد .(31)
پس از انقلاب های متعدد ، که به علت تجهیزات کامل نیروهای فرانسه به شکست منجر می شدند مبارزه ی مخفی بر ضد استعمار ادامه داشت تا اینکه در اول نوامبر 1954 ملت الجزائر به رهبری « جبهه ی آزادیبخش ملی الجزائر » از سراسر آن سرزمین به پا خاست و به نبرد خونین و دامنه داری دست زد. (32)
در این برهه از ادوار مبارزاتی نیز زنان الجزائری با کمال میل ، آمادگی خود را برای حضور در عرصه ی جان فشانی اظهار نمودند . ایمان و اعتقاد ، آنان را تا چنان سطحی از اعتلای روحی رسانده بود که پیکار جویی و مجاهدت برای آنان به صورت یک اصل درآمده بود. آن ها شوهران خود را به خاطر عدم مشارکت در جنگ ، توبیخ و ملامت می کردند ، هر چند می دانستند با محروم شدن از حضور همسر و تشویق او به مشارکت و احتمال زندانی و یا کشته شدن ، به ناچار باید به تنهایی بار سنگین زندگی را بر دوش گیرند. این دوره ای بود که دختران جوان بین خودشان سوگند می خوردند که هرگز با مردانی که عضو جبهه آزادی بخش نیستند ازدواج نکنند . (33)
ضرورت اختفای مطلق مبارزه و پر خطر بودن آن در بدو امر ، سران نهضت را نسبت به حضور مستقیم زنان در مبارزات مردد ساخته بود ؛ چرا که در این مرحله ، زن باید به اندازه ی مردان فداکار و مسئول می بود و تعالی اخلاقی و نیروی معنوی فوق العاده در حفظ اسرار نبرد پنهانی می داشت .
مسئولان انقلاب در استعداد جنایت کاری دشمن ، هیچ شکی نداشتند و با وجود تجربه ی زندان های مخوف ، می دانستند که بی تردید هر زن الجزائری که توقیف گردد ، تا سر حد مرگ شکنجه خواهد شد .
در نهایت ، ازدیاد واحدهای جبهه ی « آزادیبخش » ، توسعه ی فعالیت های اطلاعاتی و تشکل های سیاسی از یک سو ، و کارنامه ی پر افتخار زن الجزائری از سوی دیگر ، سران نهضت را نسبت به مشارکت همه جانبه زنان در صحنه ی پیکار و مبارزه متقاعد ساختند. و زنان رسما تمامی وظایف محول شده را برعهده گرفتند .
مسئولیت های انان از انتقال پیام و دستورات پیچیده ی شفاهی – که گاهی زنان عامی بدون هیچ گونه تعلیماتی باید آن ها را حفظ می کردند – شروع می شدند و با شناسایی موقعیت های حساس و راه نمایی رزمندگان ادامه می یافتند .
زن ، که پیش از این هرگز بدون مادر یا شوهرش از منزل نمی شد ، خود را داوطلب مأموریت های بسیار دقیق می کرد و رنج سفر را بر خود هموار می ساخت تا دستورالعمل های بسیار مهم انقلاب را منتقل نماید .
به تدریج ، فعالیت های زنان ابعاد عظیم تری یافتند. رهبران انقلاب ، که شاهد کشتارهای دسته جمعی غیر نظامیان بودند ، خود را ملزم دیدند که برای احتراز از ایجاد رخنه در اذهان ملت ، اشکال جدیدی از مبارزه را ، که تا آن هنگام متروک بودند ، بپذیرند . حملات دریایی ، قتل عام مردم ، غارت و غصب دهکده ها، فریادهای زندانیانی که توسط عمال استعمار دهشتناک ترین شکنجه ها را به خود می دیدند و مشاهده ی رنج ملت الجزائر ، که هر روز بارقه ی امید را در دل تجاوزگر تاریک می کرد ، مبارزان را به این رهیافت رساند که سر سپردگان رژیم تنها با نابودی خود ، می توانند قصاص جنایات خویش را بپردازند. و به دنبال آن ، اعدام عناصر پلید دشمن را طراحی و برنانه ریزی کردند .
از این هنگام بود که زن الجزائری با تمام وجود و با پافشاری ، در فعالیت های انقلابی ، فرومی رفت و این وظیفه را عهده گرفت که در زیر چادر خود ، مهمات دفاعی و سلاح حمل کند و با شهادت زاید الوصفی از جلوی دیدگان نظامیان سر تا پا مسلح عبور نماید و به گونه ای باشد که با حفظ آرامش و خون سردی هیچ ظنی را متوجه خود نسازد .
در مرحله ی بعد ، خود مجری عملیات چریکی ، اعم از اعدام انقلابی ، انفجار بمب و مواد منفجره شد و ضربه ی مهلکی بر استعمار وارد آورد . (34)
این بخش از انقلاب ، با استقامت غیر قابل تصوری از سوی زن الجزائری دنبال شد و استقلال الجزائر ، مرهون فداکاری های شیر زنان مبارزی است که تا پای جان در راه هدف ایستادند .
جمیله بوپاشا از زنان بنام سرزمین آتش و خون است . او با آگاهی از احتمال دستگیری و شکنجه ، مسئولیت های خطیری در « جبهه ی آزادی بخش » عهده دار گردید ؛ از پخش اعلامیه و تراکت ها آغاز نمود و با شرکت در انجمن های گوناگون ، به تحلیل عملکرد جبهه و تنویر افکار مردم می پرداخت .
وی به جرم پرتاب بمب و کشتن چندین افسر فرانسوی ، دستگیر شد و شکنجه های فراوانی را در بندهای اشغالگران تحمل نمود، در حالی که برخی مردان شکنجه گر او از اعضای سابق « جبهه ی نجات ملی » بودند که بر اثر ضعف روحی ، در برابر دشمن به زانو درآمده و تسلیم شده بودند . این دختر جوان الجزائری با مقاومت و صبوری ، محل همرزمان خود را افشا نکرد و ننگ خیانت و ذلت تسلیم و سازش را از چهره ی زن الجزائری به دور نگاه داشت .
بوپاشا در دادگاه به اعدام محکوم شد ، ولی در نتیجه ی فشار افکار عمومی و وساطت رهبران دول ، مجازات او به حبس ابد تخفیف یافت .
صحیه ، حسیبه بن بوعلی ، اوریدا امداد و جمیله بوجرید از دیگر زنانی هستند که آوازه ی مجاهدت های آنان تا ابد در گوش تاریخ الجزائر طنین می افکند . این خواهران یا در مبارزه ی نابرابر رژیم استعمارگر سلاح بر کف ، جان خود را از دست دادند یا پس از تحمل شکنجه های فراوان ، به شهادت رسیدند.(35)
بدین گونه ، زن الجزائری توانست با نور قرآن و اسلام ، سهمی شایان در پیروزی به خود اختصاص دهد و در زمانی که سلطه ی استعمار کشور الجزائر را در می نوردید تا ایدئولوژی اسلامی را کنار بزند ، او با مردنش ، انقلابی ، و با تفکر خلاقانه ی خود ، بهره ای مضاعف در محو مقاصد استعمار از آن خود نمود.

پی نوشت:

• دانش پژوه ، پژوهشگر و مدرس حوزه علمیه .
1. در آیه ی شریفه 71 سوره ی توبه آمده است : ( و المومنون والمومنات بعضهم أولیاء بعض یأمرون بالمعروف و ینهون عن المنکر ... ) که آیه تمثیلی از حضور زن و اهمیت آن در رسالت اصلاح جامعه می باشد .( نیز ر.ک. آیات مبارکه ی 195 آل عمران و 35 احزاب.)
2. آیات مبارکه ی 23،29،32، 33،34،35،42،44 سوره ی نمل ناظر به فرمان روایی بلقیس ، ملکه ی سبا ، می باشند که درایت و هوشمندی و برخورد حکیمانه ی وی در مواجهه با حضرت سلیمان علیه السلام ، به یکتاپرستی او منتج گردید و هدایت و درست کاری قومش را در پی داشت . ( ر.ک. شیخ طوسی ، التبیان ، بیروت ، داراحیاء التراث العربی ، ج 8، ص 93 / سید محمد حسین طباطبائی ، المیزان ،چ سوم ، تهران ، دارالکتب الاسلامیه ، 1397، ج 3، ص 54.) علامه فضل الله در بررسی آیات سوره ی نمل چنین می نگارد : قرآن چنین زنی را به ما معرفی می کند ؛ انسانی که خردمند است ، تحت تأثیر عاطفه قرار نمی گیرد و به خوبی حوکت می کند . ( سید محمد حسین فضل الله ، تأملات الاسلامیه حول المرأة ، بیروت ، دارالملاک ، 1414، ص 11.)
3. سیده زینب علی فواز ، الدرالمنثور فی طبقات ربات الخدور ، بیروت ، دارالکتب العلمیه ، 1999 م ، ج 1، ص 124 ، اولین مهاجره ای که از مکه به مدینه با پای پیاده هجرت نموده است .
4. ممتحنه: 12.
5. خنساء نمونه ی زن مبارزی است که فرزندانی را در جامعه ی اسلامی ترغیب نمود و آنان را برای شرکت در جبهه تشویق می کرد . وقتی خبر شهادت چهار فرزندش به او رسید ، گفت : سپاس خداوندی که به واسطه شهادت آنان ، به من شرافت بخشید . حضور سیاسی این زن در جنگ مورد تشویق پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله قرار گرفت. ( شاهین عبدالصبور ، صحابیات حول الرسول ، قاهره ، دارالاعتصام ، ج 2، ص 27-30.)
6. سیده زینب علی فواز ، پیشین ، ص 435 / محمد الحسون ، اعلام النساء المومنات ،اسوه ، 1411 هجری ، ص 130، 163، 256، 366، 474.
7. امام خمینی رحمه الله ، صحیفه ی نور ، تهران ، چ دوم، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ، 1373، ج 3، ص 153.
8. برای بررسی بیشتر ، ر.ک. عبدالله جوادی آملی ، زن در آیینه ی جمال و جلال ، چ دوم ، تهران ، اسراء ، 1418 ق، ص 303-329.
9. اسراء : 1 / اعراف : 137 / انبیاء: 71 و 81 / سبأ: 18 / مائده : 21 .
10. وی سیصد و پنجاهمین پاپ به شمار می آید .
11. برای بررسی پیشینه ی تاریخی دولت یهود ، ر.ک. علی اکبر ولایتی ، ایران و مسئله ی فلسطین ، چ دوم ، تهران ، دفتر نشر فرهنگ اسلامی ، 1380، ص 18-59.
12. اعلامیه ای که آرتور جیمز بالفور ، صدراعظم و وزیر خارجه انگلستان ، در 2 نوامبر 1917 برای لرد روچیلد ارسال داشت و در این نامه دل بستگی خود را به تأسیس میهن یهودی فلسطین اعلام کرد . اهمیت اقدام او به حدی برای جامعه ی یهود مهم ارزیابی می گردد که همه ساله رژیم اشغالگر قدس از نخست وزیر یا وزیر امور خارجه ی انگلیس برای ایراد سخن در آن ، دعوت به عمل می آورد . ( ر.ک. داریوش آشوری ، دانشنامه ی سیاسی ، چ نهم ، تهران ، مروارید ، 1382، ص 31.)
13. قیام عزالدین قسام شاخص ترین قیامی است که سال های پیش از جنگ جهانی دوم روی داد و در تاریخ مقاومت فلسطین تا سطح یک حماسه ارزش و اعتبار یافت و توانست فصل جدیدی در مبارزه ی مسلمانان با نیروهای اشغالگر بگشاید . ( ر.ک. علی اکبر ولایتی ، پیشین ، ص 175.)
14. برای بررسی بیشتر انتفاضه ، ر.ک. الانتفاضه ، انصار الثورة الاسلامیه فی فلسطین ، بیروت ، 1988، ص 55-90 / مجید صفا تاج ، دانشنامه ی فلسطین ، چ دوم، دفتر نشر فرهنگ اسلامی ، 1382، تهران ، ص 1-55.
15. موتمر الامام الخمینی و دعم التضحیه الفلسطینیه ، طهران ، موسسة تنظیم و نشر تراث الامام الخمینی ، 2002، ص 15.
16. از فرماندهان جنبش « جهاد اسلامی فلسطین » .
17. نداء القدس ، ش 81، سال پنجم ( 1 / 9 / 83 ) ، ص 16.
18. پایگاه خبری « قدسنا » .
19. ر.ک. نداء القدس ، ش 74، سال چهارم ( 1/8/1382 ).
20. ر.ک. همان ، ش 75، سال پنجم ( 1/11/82 ).
21. پایگاه « مرکز اطلاع رسانی فلسطینی » ، دفتر آمار فلسطین .
22. نداء القدس ، ش 63، سال سوم ( 1/1/1381 ).
23. طبق آمار گزارش شده ، تعداد 129 زن فلسطینی طی دوران انتفاضه ی فلسطین به اسارت درآمده و 249 تن به شهادت رسیده اند . ( نداء القدس ، ش 84، سال ششم ، 1/12/83. )
24. روزنامه ی جمهوری اسلامی، ش 7538، سال بیست و هفتم( یکشنبه 2 مرداد 1384).
25. زنان عرب ، ترجمه ی زهرا امیدوار ، تهران ، کانون نشر اندیشه های نوین ، ص 14.
26. امام خمینی رحمه الله ، پیشین ، ج 3، ص 31، و نیز ج 11، ص 16.
27. برای بررسی پیشینه ی حکومت در الجزائر ، ر.ک. گزاویه یا کونر ، تاریخ استعمارگری فرانسه ، ترجمه ی عباس آگاهی ، ص 147-149 / زید الصباح ، انقلاب الجزائر ، انور ساعدی ، تلاش ، ص 6-13.
28. ر.ک. فتحی شقاقی ، جهاد اسلامی ، ترجمه ی هادی خسرو شاهی ، تهران ، اطلاعات ، 1375، ص 97.
29. سید هادی خسرو شاهی ، نبرد اسلام در آفریقا ، چ دوم، قم ، تبلیغات اسلامی ، ص 11-12.
30. برای بررسی بیشتر حجاب زن الجزائری ، ر.ک. فرانتس فانون ، استعمار میرا ، ترجمه ی محمد امین کاوان ، چ دوم ، تهران ، خوارزمی ، ص 37-44 / همو ، الجزائر و مسئله ی حجاب ، ترجمه ی تابنده ، تهران، میثاق / همو، سال پنجم انقلاب الجرائر ، ترجمه ی تابنده ، تهران ، نشر فرهنگ اسلامی ، ص 38-50.
31. حسن صدر ، الجزائر و مردان مجاهد ، جاویدان ، ص 130.
32. ر.ک. سید هادی خسروشاهی ، پیشین ، ج 2، ص 11-12.
33. فرانتس فانون ، واپسین دم استعمار ، ترجمه ی کاتوزیان ، تهران ، قومس ، ص 52.
34. ر.ک. یوسف سعدی ، چهره ی درخشان انقلاب الجزائر ، فرخ ، ص 20-25 / فرانتس فانون ، واپسین دم استعمار ، ترجمه ی خسروگلرخی ، چ دوم ، طوس ، ص 95-98.
35. ر.ک. سیمون دوبوار ، رنج ها و نبردهای جمیله بوپاشا ، ترجمه ی منصور تاراجی ، تهران ، فرخ ، 1336، ص 60-84.

منبع: فصلنامه تخصصی بانوان شیعه

يکشنبه هفتم 6 1389 10:18 بعد از ظهر

کتاب (( قاموس عشق )) مجموعه ای از خاطرات شهدا با گردآوری نریمان عبدی و باز آفرینی سیده فضیلت روحانی است . 

قیمت این کتاب هم بسیار عالی -25000 ریال - است و با حمایت و همکاری سازمان بنیاد شهید و امور ایثار گران و سازمان آموزش و پرورش استان کردستان است.

شنبه ششم 6 1389 4:19 بعد از ظهر

شهید وازگن آدامیان

نام و نام خانوادگی : وازگان آدامیان

تاریخ و محل تولد : 5/12/1343 – خرمشهر

یگان – درجه و رسته : لشگر 64 پیاده ارومیه – سرباز یکم – مهندسی

تاریخ و محل شهادت : 15/6/1364 حاج عمران محور شیواکان در منطقه عملیاتی سردشت و پیرانشهر

*****

سرباز شهید (( وازگان آدمیان )) در اسفند 43 در خانواده ای زحمت کش در ((خرمشهر)) ،(خونین شهر) به دنیا آمد . پس از اتمام دوراندوران ابتدایی و راهنمایی برای ادامه تحصیل به دبیرستان رفت ، لیکن از سوم دبیرستان ترک تحصیل نمود (1)،در سال 64 خود را برای انجام خدمت سربازی به اداره نظام وظیفه معرفی نمود . او پس از طی دوران آموزشی ، به صفوف فشرده دلاوران لشگر 64 ارومیه پیوسته و بعد از124 روز خدمت ، در گیری با ضد انقلاب در جبهه ((حاج عمران )) ، به شهادت رسید . پیکر مطهر شهید (( وازگن آدمیان )) پس از انتقال به تهران و انجام تشریفات مذهبی در میان بدرقه صد ها نفر از ارامنه تهران در قطعه مخصوص شهدای ارمنی گورستان ارامنه تهران ، به خاک سپرده شد .

*****

ضمینه

  مادر شهید ((وازگان آدمیان )) در سال 1356 در گذشته و شهید والامقام ، دارای یک برادر و سه خواهر بود.

                          *****                        

منابع

معاونت ایثار گران نزاجا

اداره آمار و اطلاعات بنیاد شهید

روز نامه ((آلیک)) ،شماره 194، پنجشنبه 21 شهریور 1364 ، صفحه 1

ماهنامه ((تزیاتزان))شماره 9-10 ، 1364 ، صفحه 12

                                                   *****

 
پنج شنبه بیست و هشتم 5 1389 7:9 صبح

شهید گارنیک بوغوسیان ملحمی

نام و نام خانوادگی : گارنیک بوغوسیان ملحمی

  تاریخ و محل تولد : 29/7/134 تهران

یگان – درجه و رسته : گروه 33 توپخانه- گروهبان دوم-پیاده

تاریخ و محل شهادت: 25/8/1365 منطقه کاگوژان – حاج عمران(پیرانشهر)

*****

شهید ((گارنیک بوغوسیان)) ، فرزند ((نوریک))و ((مانیک)) ، در پاییز 42 در تهران متولد گردید(1)

. پس اتمام تحصیلات ابتدایی و راهنمایی ، از دبیرستان ((مریمان)) فارق التحصیل و موفق به اخذ دیپلم گشت . تا زمان اعزام به خدمت در سال63 ، به کار مشغول شد . پس از طی دوران آموزشی به ((گروه 33 توپخانه))منتقل و به جبهه اعزام گردید وی پس از بیست و سه ماه خدمت و ماه ها حضور در جبهه و نبرد با دشمن بعثی ،سرانجام هنگام ماموریت جان به جان آفرین تسلیم نمود .

پیکر پاک شهید ((بوغوسیان))پس از انتقال به تهران و انجام تشریفات مخصوص مذهبی با حضور صد ها تن از مردم شهید پرور در قطعه شهدای ارمنی جنگ تحمیلی در تهران به خاک سپرده شد.

*****

ضمیمه

1-    ((ماردیروسیان قره داغی )) سرباز وظیفه ((گارنیک بوغاسیان )) هنگام شهادت دارای یک برادر و یک خواهر به نام های ((گاگیگ)) و ((نورا)) بود.

                                                  *****

منابع

معاونت ایثارگران نزاجا

اداره آمار و اطلاعات بنیاد شهید

روز نامه (( آلیک))شماره250، یکشنبه 2 آذر،صفحه 1

                                                  *****                                  

پنج شنبه بیست و هشتم 5 1389 7:7 صبح

شهید پایلاک آودیان خویگانی

نام و نام خانوادگی : پایلاک آودیان

تاریخ و محل تولد :10/2/1338 – فریدون

یگان درجه و رسته : لشگر 77 ثامن الائمه خراسان سرباز – پیاده ( مخابرات )

تاریخ و محل شهادت : 23/7/1359 (1) – دزفول

 

*****

 

شهید ((پایلاک آودیان )) فرزند ((طوماس )) و ((خاتون))و نوه کشیش ((آرشام آراکلیان )) در اردیبهشت سال 38 در ((فریدون )) پا به عرصه وجود گذاشت . وی پس از اتمام تحصیلات ابتدایی و متوسطه و بلافاصله پس از پیروزی انقلاب اسلامی به خدمت سربازی رفت . بعد از اتمام دوره آموزش به لشگر 77 خراسان انتقال یافت . با شروع جنگ تحمیلی و هجوم نیرو های ((صدام حسین)) بعثی به مرز ها ی مقدس جمهوری اسلامی ایران ، به همراه هزاران رزمنده ارتشی و بسیجی دیگر به مناطق جنگی اعزام گردید وی در زمره اولین گروه از شهدای نظامی ارمنی در جنگ تحمیلی محسوب می گردد . پیکر پاک شهید ((پایلاک آودیان)) بعد از انتقال به تهران و انجام مراسم خواص مذهبی در میان بدرقه هزاران نفر از ارامنه تهران در قطعه شهدای ارمنی جنگ تحمیلی به خاک سپرده شد .

حضرت آیت الله خامنه ای ،رهبر معظم انقلاب اسلامی ( و رئیس جمهور وقت ) با حضور غیر منتظره و مبارک خویش در اولین روز سال نو ئمیلادی 1985( عصر روز سه شنبه 11 دی 1363) در منزل شهید و گفتگو با والدین و نزدیکان وی ، از شهید (( پایلاک آودیان )) و حضور سربازان ارمنی در جبهه های جنگ تحمیلی تقدیر نمود .

 

***** 

 

منابع

 معاونت ایثار گران نزاجا

 اداره آمار و اطلاعات بنیاد شهید

  روز نامه آلیک،شماره 224 ، یکشنبه 27 مهر 1359 ، صفحه 1.

    روز نامه آلیک، شماره 5 ، سه شنبه 18 دی 1363 ، صفحه 1.

پنج شنبه بیست و هشتم 5 1389 6:39 صبح

شهید (( ؟ )) آقاجانیان

نام و نام خانوادگی : ؟ آقاجانیان

تاریخ و محل تولد:؟.؟

درجه و رسته : سرباز – پیاده

تاریخ و محل شهادت : 19 / ؟ / 1359 - ؟

*****

خبر روز نامه ((آلیک)) درباره شهید آقاجانیان

 سه سرباز در جبهه های جنگ تحمیلی به شهادت رسیدند . پیکر دو تن از سربازان به تهران منتقل گردیده است . یکی از شهدا ، (( آقاجانیان )) نام داشته که اطلاعات دیگری از وی در دست نیست

*****

منبع

روز نامه آلیگ  ، شماره 224 ، یکشنبه ، 27 مهر ماه 1359 ، صفحه 1

                                                  *****                                                                                                                                                                                                                                  

 
پنج شنبه بیست و هشتم 5 1389 6:28 صبح

یا ایها الذین آمنو اتقو ا.. و کونو مع الصابرین.
سلام بر نخستین انسان بر جسته و بر گزیده ی تاریخ،  خاتم الانبیا، محمد مصطفی (ص) این منجی عالم بشریت و سلام و درود بر منجی انسانها،  حضرت مهدی (عج) و نایب بر حقش،  امام خمینی،  این پیر جماران و این قلب تپنده ی امت حزب ا ﷲ و امید محرومان جهان و با درود به پیشگاه سالار شهیدان،  ابا عبد اﷲ الحسین،  این معلم ایثار و فداکار تاریخ و پرچم دار سرخ شهادت.

به نالم او که زندگی ام در جهت اوست. به نام او که زنده به اویم و در درگاه او چیزی جز عجز و گناه ندارم و هر لحظه از او طلب آمرزش می خواهم. اکنون که در درگاه خداوند متعال،  در عملیات ظفر مندانه ی،  اسلام شرکت می کنم،  امید وارم که در این راه به زیارت کربلا نائل شوم و پس از دیدار مرقد ابا عبد اﷲ الحسین  یازنده به کاشانه ام بر گردم و یا به نعمت لقا اﷲ پروردگار دست یابم که در هر صورت افتخار است.

پنج شنبه بیست و هشتم 5 1389 6:5 صبح

خدا یا تو را شکر می کنم که قدری مهلتم داد تا اسلام واقعی را بشناسم و در خاموشی جهل از دنیا نروم. انقلاب اسلامی باعث شد که من از لاک خود بیرون آیم و دور و برم را بنگرم و به زندگی دیگری نگاه کنم و طور دیگری گام بردارم.

آری،  امام کاری بس عظیم کرد. وی باعث شد دنیا از خواب بیدار شود و انسانیت را دوباره به یاد بیاورد. در این موقعیت که عاشورای حسینی بار دیگر د ر ایران زنده شد،  نشان داد حسینی ها هنوز هستند و تا حکومت اﷲ را در سراسر جهان بر قرار نسازند،  به پیکار علیه کفر ادامه می دهند.
آری،  به میدانی قدم نهاده ام که نتیجه ی حضور در آن از قبل از مشخص است و با ایمان کامل پیکار می کنم. چون اگر در این میدان کشته شوم،  به مقام والایی دست  یافته ام و اگر زنده بمانم،  شاهد پیروزی بزرگی که همان پیروزی مسلمین بر کفار است،  خواهم بود.
آروزی من از خداوند،  رساندن طلوع فجر و ظهور امام زمان است.
 

پنج شنبه بیست و هشتم 5 1389 5:47 صبح

زندگینامه شهید حسین خرازی؛
حسین خرازی در سال 1336 در اصفهان متولد شد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی در حالی که تجربه دوران سربازی قبل از انقلاب را به همراه داشت به جمع پاسداران انقلاب اسلامی پیوست و در سایه تدین، پشتکار و اخلاص خویش کار در حوزه دفاع نظامی از انقلاب را از پایین‌ترین رده یعنی نگهبانی و سپس پذیرفتن مسئولیت اسلحه خانه آغاز کرد.
حضور در صحنه‌های نبرد گنبد نخستین گام جدی حسین خرازی بود که در بهمن و اسفند ماه 58 انجام گرفت و سپس با شدت گرفتن بحران کردستان به سنندج، پاوه و دیگر شهرهای غرب کشور هجرت کرد.
او در سنندج اقدام به تشکیل گردان ضربت کرد که به عنوان تنها نیروی واکنش سریع در منطقه توانست نقش موثری ایفا کند.
با شروع تجاوز رژیم بعثی عراق در 31/6/1359 که به تصرف بخش وسیعی از جنوب و غرب کشور توسط متجاوزین انجامید، همراه با یاران خود در گردان ضربت به دارخوین رفت و جبهه مستقل و فعالی را در شمال آبادان فرماندهی کرد که عملیات فرمانده کل قوا در 21/3/1360 اوج این مرحله از زندگی پر افتخار حسین است.
پس از عملیات ثامن الائمه (ع) که به آزاد‌سازی آبادان از محاصره انجامید، ماموریت یافت تا با استفاده و سازماندهی نیروهای جبهه‌ی دارخوین، تیپ 14 امام حسین (ع) را تشکیل دهد. پس از آن و در مدتی حدود یکسال تیپ تحت فرماندهی ایشان توانست با اجرای مهم‌ترین عملیات و پذیرش حساس‌ترین و سخت‌ترین مانورها، سلسله عملیات طریق القدس، علی بن ابیطالب (ع) در منطقه چزابه، فتح‌المبین و بیت‌المقدس و پس از آن عملیات برون مرزی رمضان را انجام دهد.
در این زمان حسین بیش از آن که برای مردم ایران شناخته شده باشد نام او لرزه بر اندام فرماندهان ارتش صدام می‌انداخت. پس از عملیات رمضان حسین به فرماندهی قرارگاه فتح یا سپاه سوم صاحب الزمان (عج) انتخاب شد که چند لشکر از جمله لشکرهای 8 نجف اشرف، 14 امام حسین، 25 کربلا و 44 قمر بنی هاشم را تحت امر خود داشت. در این مقطع حسین خرازی نقش یک ژنرال جوان را در هدایت عملیات محرم، والفجر مقدماتی و والفجر یک ایفا کرد و سپس به لشکر امام حسین (ع) بازگشت و تا لحظه شهادت در این سمت باقی ماند.
در این مقطع حسین که پر تجربه‌ترین و مورد اعتماد‌ترین فرماندهان عملیاتی جنگ بود سلسله عملیات والفجر 4، خیبر، بدر، والفجر 8، کربلای 3، کربلای 4 و کربلای 5 را با روحیه‌ای شهادت طلب و همچنان خط شکن انجام داد.
در عملیات کربلای 5 سپاه به پیشروی‌های خود تا آنجا ادامه داد که توانست منطقه شماره یک دیدبانی لشکر 11 عراق را فتح کند و این مسئله باعث شد صدام دستورالعمل جدیدی را صادر کند و آن چیزی نبود جز دستور استفاده از سلاح شیمیایی.
پس از این دستور صدام عراقی‌ها بصورت نامحدود از سلاح‌های شیمیایی استفاده کردند و هیچ چیز جز جلوگیری از رسیدن ایران به بصره برایشان اهمیت نداشت.
سرانجام زندگی پر افتخار حسین خرازی در سخت‌ترین عملیات رزمندگان اسلام علیه ظلم و تمام کفر یعنی کربلای 5 به اوج خود رسید و در حالی که قبل از آن و در سال 63 در عملیات خیبر در منطقه طلائیه دست راست خود را تقدیم اسلام کرده بود و غم شهادت بیش از 10 هزار نفر از یاران خود را در سینه داشت، در شرایطی که عملیات پیروزمندانه به پایان می‌رسید، در ظهر جمعه هشتم اسفند ماه 1365 به شهادت رسید.
در جریان شهادت شهید خرازی، صدا و سیمای عراق برنامه‌های خود را قطع می‌کند و جشن و پایکوبی کند. این خبر بیش از همه باعث خوشحالی ماهر عبدالرشید فرمانده لشکر 7 زرهی عراق شد چرا که نبرد این دو فرمانده در عملیات‌های مختلف بسیار سخت بود و همیشه حسین خرازی با اقتدار پیروز می‌شد.
شهید حسین خرازی در وصیتنامه خود چنین می‌گوید:
خدایا تا زمان عملیات فاصله زیادی نیست. خدایا به قول امام خمینی تو فرمانده کل قوا هستی. خودت رزمندگانت را پیروز بگردان و شر صدام و کفر را از سر مسلمین بکن.
خدایا تو خود توبه مرا قبول کن و از فیض عظمای شهادت نصیب و بهره‌مندم ساز.
از همسرم خوب و ایثار گرم کمال تشکر و سپاسگذاری را دارم. ان‌اشاالله که مرا می‌بخشد حال که الحمدالله خداوند لطف و کرم کرد و فرزندی عطا کرده است، نام او را مهدی یا زهرا اسم بگذار و از خوراک حلال و طیب به او بخوران و او را سرباز و طلبه امام زمان (عج) تربیت کن که این خود هدیه‌ای است به پیشگاه خداوند باریتعالی و کاهشی باشد از عذاب قبر و آخرت و قیامت.
می‌دانم در امر بیت‌المال امانتدار خوبی نبودم و زیاده‌روی کردم. خلاصه برایم رد مظالم و آمرزش بطلبید. والسلام
شهید خرازی از جمله فرماندهانی بود که در موقع آمدن به مرخصی به خانواده شهدای لشکر امام حسین (ع) سر می‌زد و از احوالات خانواده ها مطلع می‌شد و همیشه به بقیه پاسداران نیز سفارش می‌کرد از این امر قافل نشوند.
یکی دیگر از روحیات شهید خرازی که همیشه باعث تعجب رزمندگان لشکر امام حسین (ع) بود، نپوشیدن لباس پاسداری بود. ایشان همواره خود را بسیجی می‌دانست و بر این عقیده بود که باید با بقیه نیروها لشکر هم رنگ بود. شهید خرازی دلیل نپوشیدن لباس پاسداری را ترس ار غرور بیان میکرد.
هر چند اکنون عده‌ای با اضافه کردن القاب طولانی برای این شهید و بسیاری از شهدای دیگر ناخواسته بین شهید و جوانان فاصله می‌اندازند اما ایشان با تمام رزمندگان لشکر ارتباط عاطفی زیادی داشت.
شهید خرازی همواره نیروهای خود را سفارش می‌کرده است اگر کاری برای خدا انجام دادند هرگز بازگو نکنند و معامله را فقط با خدای خود انجام دهند.

سه شنبه بیست و ششم 5 1389 10:9 بعد از ظهر

زندگینامه شهید دکتر مصطفی چمران

چمران از قلب بیروت سوخته و خراب تا قله های بلند کوههای جبل عامل و در مرزهای فلسطین اشغال شده از خود قهرمانیهای بسیاری به یادگار گذاشته و همیشه در قلب محرومین و مستضعفین شیعه جای گرفته است .

به گزارش گروه دفاع مقدس خبرگزاری « مهر» : دکتر مصطفی چمران در سال 1311 در تهران ، خیابان پانزده خرداد متولد شد. وی تحصیلات خود را در مدرسه انتصاریه، نزدیک پامنار، آغاز کرد و در دارالفنون و البرز دوران متوسطه را گذراند؛ سپس در دانشکده فنی دانشگاه تهران ادامه تحصیل داد و در سال 1336 در رشته الکترومکانیک فارغ التحصیل شد. چمران یک سال به تدریس در دانشکده فنی پرداخت. وی در همه دوران تحصیل شاگرد اول بود. در سال 1337 با استفاده از بورس تحصیلی شاگردان ممتاز به آمریکا اعزام شد و پس از تحقیقات علمی در جمع معروف ترین دانشمندان جهان در کالیفرنیا ومعتبرترین دانشگاه آمریکا - برکلی - با ممتاز ترین درجه علمی موفق به اخذ مدرک دکترای الکترونیک و فیزیک پلاسما گردید.

 فعالیتهای اجتماعی:
دکتر مصطفی چمران  از 15 سالگی در درس تفسیر قرآن مرحوم آیت الله طالقانی، در مسجد هدایت، و در درس فلسفه و منطق استاد شهید مرتضی مطهری و بعضی از اساتید دیگر شرکت می کرد و از اولین اعضای انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران بود. در مبارزات سیاسی دوران مصدق از مجلس چهاردهم تا ملی شدن صنعت نفت شرکت داشت . بعد از کودتای ننگین 28 مرداد و سقوط دولت دکتر مصدق در لوای یک گروه سیاسی  سخت ترین مبارزه ها و مسئولیتهای او علیه استبداد و استعمار شروع شد و تا زمان مهاجرت از ایران، بدون خستگی و با همه قدرت خود، علیه نظام طاغوتی شاه جنگید و خطرناک ترین مأموریتها را در سخت ترین شرایط با پیروزی به انجام رسانید.

چمران در آمریکا، با همکاری بعضی از دوستانش، برای اولین بار انجمن اسلامی دانشجویان آمریکا را پایه ریزی کرد و از موسسین انجمن دانشجویان ایرانی در کالیفرنیا و از فعالین انجمن دانشجویان ایرانی در آمریکا به شمار می رفت که به دلیل این فعالیتها، بورس تحصیلی شاگرد ممتازی وی از سوی رژیم شاه قطع می شود. او پس از قیام خونین 15 خرداد سال 1342 و سرکوب ظاهری مبارزات مردم مسلمان به رهبری امام خمینی (ره) دست به اقدامی جسورانه و سرنوشت ساز می زند و  به همراهی بعضی از دوستان مؤمن و همفکر ، رهسپار مصر می شود و مدت دو سال در زمان عبد الناصر سخت ترین دوره های چریکی و پارتیزانی را می آموزد و به عنوان بهترین شاگرد این دوره شناخته شده و فوراً مسئولیت تعلیم چریکی مبارزان ایرانی را بر عهده می گیرد .

وی به علت برخورداری از بینش عمیق مذهبی، از ملی گرایی ورای اسلام ، گریزان بود و وقتی در مصر مشاهده نمود که جریان ناسیونالیسم عربی باعث تفرقه مسلمین می شود، به جمال عبد الناصر اعتراض کرد . ناصر ضمن پذیرش این اعتراض گفت که جریا ن ناسیونالیسم عربی آنقدر قوی است که نمی توان به راحتی با آن مقابله کرد . چمران نیز با تأسف تأکید می کند که ما هنوز نمی دانیم که بیشتر این تحریکات از ناحیه دشمن برای ایجاد تفرقه در بین مسلمانان است. از آن پس به چمران و یارانش اجازه داده می شود تا در مصر نظرات خود را بیان کنند.

حضور در لبنان:
بعد از وفات عبد الناصر، ایجاد پایگاه چریکی مستقل برای تعلیم مبارزان ایرانی، ضرورت پیدا می کند ، از این رو دکتر چمران رهسپار لبنان می شود تا چنین پایگاهی را ایجاد کند.

او به کمک امام موسی صدر، رهبر شیعیان لبنان، حرکت محرومین و سپس جناح نظامی آن، سازمان «امل» را بر اساس اصول و مبانی اسلامی پی ریزی می نماید . این سازمان درمیان توطئه ها و دشمنی های چپ و راست، با تکیه بر ایمان به خدا و با اسلحه شهادت، خط راستین اسلام انقلابی را پیاده  کرده  ، در معرکه های مرگ و حیات به آغوش گرداب خطر فرو می رود و در طوفانهای سهمناک سرنوشت، به استقبال شهادت می تازد و پرچم خونین تشیع را در برابر جبار ترین ستمگران روزگار، صهیونیزم اشغالگر و همدستان خونخوار آنها، راستگرایان فالانژ، به اهتزاز در می آورد.

چمران از قلب بیروت سوخته و خراب تا قله های بلند کوههای جبل عامل و در مرزهای فلسطین اشغال شده از خود قهرمانیهای بسیاری  به یادگار گذاشته وهمیشه  در قلب محرومین و مستضعفین شیعه جای گرفته  است . شرح این مبارزات افتخار آمیز با قلمی سرخ و به شهادت خون پاک شهدای لبنان، بر کف خیابانهای داغ و بر دامنه کوههای مرزی اسرائیل برای ابد ثبت گردیده است.

چمران و انقلاب اسلامی ایران:
دکتر چمران با پیروزی انقلاب اسلامی بعد از 21 سال هجرت، به وطن باز می گردد. همه تجربیات انقلابی و علمی خود را در خدمت انقلاب می گذارد. خاموش و آرام ولی فعالانه و قاطعانه به سازندگی می پردازد و همه تلاش خود را صرف تربیت اولین گروههای پاسداران انقلاب در سعد آباد می کند. سپس در شغل معاونت نخست وزیری ، روز و شب خود را به خطر می اندازد تا سریع تر مسأله کردستان را فیصله دهد .او در قضیه فراموش ناشدنی « پاوه » قدرت ایمان و اراده آهنین  و شجاعت و فدا کاری خود را  بر همگان ثابت می کند . 

پس از این جرایانات ، فرمان انقلابی امام خمینی (ره) صادر شد . فرماندهی کل قوا را به دست گرفت و به ارتش فرمان داد تا در 24 ساعت خود را به پاوه برساند و فرماندهی منطقه نیز به عهده دکتر چمران واگذار شد.

رزمندگان از جان گذشته انقلاب، اعم از سرباز و پاسدار به حرکت در آمدند وبا تکیه بر همه تجارب انقلابی، ایمان، فداکاری، شجاعت، قدرت رهبری و برنامه ریزی دکتر چمران به  شکوهمند ترین قهرمانیها دست یافتند و  در عرض 15 روز همه شهر ها و راهها و مواضع استراتژیک کردستان را به تصرف درآوردند. بدین ترتیب کردستان از خطر حتمی نجات یافت و مردم مسلمان کرد با شادی و شعف به استقبال این پیروزی شتافتند.

دکترمصطفی چمران بعد از این پیروزی بی نظیر و بازگشت به تهران از طرف بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران ، امام خمینی (ره)، به وزارت دفاع منصوب گردید. وی در پست جدید، برای تغییر و تحول ارتش ، به یک سلسله برنامه های وسیع بنیادی  دست زد که پاکسازی ارتش و پیاده کردن برنامه های اصلاحی از این قبیل است .

شهید  چمران در اولین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی، از سوی مردم تهران به نمایندگی انتخاب شد و تصمیم داشت در تدوین قوانین و نظام جدید انقلابی، بخصوص در ارتش، حداکثر سعی و تلاش خود را بکند تا ساختار گذشته ارتش را تغییر دهد. وی در یکی از نیایشهای خود بعد ازانتخاب نمایندگی مردم در مجلس شورای اسلامی، اینسان خدا را شکر می گوید: « خدایا، مردم آنقدر به من محبت کرده اند و آنچنان مرا از باران لطف و محبت خود سرشار کرده اند که به راستی خجلم و آنقدر خود را کوچک می بینم که نمیتوانم از عهده آن به در آیم. تو به من فرصت ده، توانایی ده تا بتوانم از عهده برایم و شایسته این همه مهر و محبت باشم.» 

چمران  سپس به نمایندگی حضرت امام (ره) در شورای عالی دفاع منصوب شد و مأموریت یافت تا به طور مرتب گزارش کار ارتش را ارائه نماید.

پس از شروع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، دوران حماسه ساز و پرتلاش دیگری آغاز می شود . دکتر چمران در آن دوران  نمونه کامل ایثار، شجاعت و در عین فروتنی و کار مداوم و بدون سر و صدا و فقط برای رضای خدا بود . او بعد از حمله ناجوانمردانه ارتش صدام به مرزهای ایران و یورش سریع آنها به شهر ها و روستا ها و مردم بی دفاع ، نتوانست آرام بگیرد و به خدمت امام امت رسید و با اجازه ایشان و به همراه مقام معظم رهبری ، آیت الله  خامنه ای که در آن زمان  نماینده دیگر امام در شورای عالی دفاع و نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی بود ، به اهواز رفت. از آنجایی که او همیشه خود را در گرداب خطر می افکند و هراسی از مرگ نداشت، از همان بدو ورود دست بکار شد و در شب اول حمله چریکی ای را علیه تانکهای دشمن که تا چند کیلومتری شهر اهواز پیشروی کرده بودند، آغاز کرد.

مصطفی چمران گروهی از رزمندگان داوطلب را  به گردخود جمع کرد وبا تربیت و سازماندهی آنان، ستاد جنگهای نامنظم را در اهواز تشکیل داد. این گروه کمکم قوت گرفت و منسجم شد و خدمات زیادی انجام داد. ایجاد واحد مهندسی فعال برای ستاد جنگهای نامنظم یکی از این برنامه ها بود، که به کمک آن جاده های نظامی به سرعت و در نقاط مختلف ساخته شد و با نصب پمپ های آب در کنار رود کارون و احداث یک کانال به طول حدود بیست کیلومتر و عرض یکصد متر در مدتی کوتاه ، آب کارون را به طرف تانکهای دشمن روانه ساخت، بطوری که آنها مجبور شدند چند کیلومتری عقب نشینی کنند و سدی عظیم مقابل خود بسازند.  این عمل فکر تسخیر اهواز را برای همیشه از سردشمنان به دور کرد .

یکی دیگر از کارهای مهم و اساسی او از همان روزهای اول، ایجاد هماهنگی بین ارتش، سپاه و نیروهای داوطلب مردمی بود که در منطقه حضور داشتند. بازده این حرکت و شیوه جنگ مردمی و هماهنگی کامل بین نیروهای موجود، تاکتیک تقریباً جدید جنگی بود. چیزی که ابر قدرتها قبلاً فکر آن را نکرده بودند. متأسفانه این هماهنگی در خرمشهر به وجود نیامد و نیروهای مردمی تنها ماندند. او تصمیم داشت به خرمشهر  برود ولی به علت  خطر سقوط جدی اهواز، موفق نشد ولی چندین بار نیروهایی بین دویست تا یک هزار نفر را سازماندهی کرده و به خرمشهر فرستاد . آنان به کمک دیگر برادران خود توانستند در جنگی نا برابر مقابل حملات پیاپی دشمن تا مدتها مقاومت کنند.

پس از یأس دشمن از تسخیر اهواز، رژیم بعث عراق  سخت به فتح سوسنگرد دل بسته بود تا رویای قادسیه را تکمیل کند و برای دومین بار به آن شهر مظلوم حمله کرد و سه روز تانکهای حزب بعث  شهر را در محاصره گرفتند . روز سوم تعدادی از آنها توانستند به داخل شهر راه یابند. گزارش مهر همچنین می افزاید : دکتر چمران از محاصره تعدادی از یاران و رزمندگان شجاع خود در آن شهر سخت بر آشفته بود، با فشار و تلاش خود ومقام معظم رهبری  ، ارتش را آماده ساخت که برای اولین بار دست به یک حمله خطرناک وحماسه آفرین و نابرابر بزنند و خود نیز نیروهای مردمی و سپاه پاسداران را در کنار ارتش سازمان دهی کرد و با نظامی نو و شیوه ای جدید از جانب جاده اهواز سوسنگرد به دشمن یورش بردند.

شهید چمران پیشاپیش یارانش، به شوق کمک و دیدار برادران محاصره شده در سوسنگرد، به سوی این شهر می شتافت که در محاصره تانکهای دشمن قرار گرفت. او سایر رزمندگان را به سوی دیگری فرستاد تا نجات یابند وخود را به حلقه محاصره دشمن انداخت؛ در این هنگام بود که نبرد سختی در گرفت؛ نیروهای کماندوی دشمن از پشت تانکها به او حمله کردند و او نیز  در مصاف با دشمن متجاوز، از نقطه ای به نقطه دیگر و از سنگری به سنگردیگر می رفت. کماندوهای دشمن او را به زیر رگبار گلوله های خود گرفته بودند، تانکها به سوی او تیر اندازی می کردند و او شجاعانه و بدون هراس از انبوه دشمن و آتش شدید آنها سریع، چابک، به آتش آنها پاسخ گفته و هر لحظه سنگر خود را تغییر می داد.

در این درگیری همرزم  چمران به شهادت رسید و اویک تنه به نبرد خود ادامه می داد و به سوی دشمن حمله می برد.  تا آنکه در حین « رقصی چنین در میانه میدان» از دوقسمت پای  چپ زخمی شد. با پای زخمی بر یک کامیون عراقی حمله برد و به غنیمت گرفت .  او به کمک جوان چابک دیگری که خود را به مهلکه رسانده بود به داخل کامیون نشست واز دایره محاصره خارج شد .

دکتر چمران با همان کامیون خود را به بیمارستانی در اهواز رسانید و بستری شد. اما بیش از یک شب در بیمارستان نماند وبعد از آن به مقر ستاد جنگهای نا منظم رفت و دوباره با پای زخمی و دردمند به کار خود پرداخت. حتی در همان شبی که در بیمارستان بستری بود، جلسه مشورتی فرماندهان نظامی (تیمسار شهید فلاحی، فرمانده لشگر92، شهید کلاهدوز، مسئولین سپاه و سرهنگ محمد سلیمی که رئیس ستاد او بود)، استاندار خوزستان و نماینده امام در سپاه پاسداران (شهید محلاتی) در کنار تخت او در بیمارستان تشکیل شد .او در همان حال و همان شب پیشنهاد حمله به ارتفاعات الله اکبر را مطرح کرد.

شهید چمران به رغم اسرار و پیشنهاد مسئولین و دوستانش ، حاضر به ترک اهواز و ستاد جنگهای نا منظم و حرکت به تهران برای معالجه نشد . تمام مدت را در همان ستاد گذراند،  در کنار بسترش و در مقابلش نقشه های نظامی منطقه، مقدار پیشروی دشمن و حرکت نیروهای خودی نصب شده بود و او که قدرت و یارای به جبهه رفتن نداشت، دائماً به آنها می نگریست و مرتب طرحهای جالب و پیشنهاد های سازنده در زمینه های مختلف نظامی، مهندسی و حتی فرهنگی ارائه می داد.

چمران پس از زخمی شدن، اولین بار برای دیدار با امام امت و بیان گزارش عازم تهران شد. به حضور امام رسید و حوادثی را که اتفاق افتاده بود و شرح مختصر عملیات و پیشنهادهای خود را ارائه داد. حضرت امام (ره) نیز پدرانه و با ملاطفت خاصی  رهنمودهای لازم را ارائه می داد.

دکتر چمران از سکون و عدم تحرکی که در جبهه ها وجود داشت دائماً رنج می برد و تلاش می کرد که باارائه پیشنهادها و برنامه های ابتکاری حرکتی بوجود آورد. او اصرار داشت که هرچه زودتر به تپه های الله اکبر و سپس به بستان حمله شود و خود را به تنگ چزابه که نزدیکی مرز است رسانده تا ارتباطات شمالی و جنوبی نیروهای عراقی و مرز پیوسته آنان قطع شود. به گزارش مهر بالاخره در سی و یکم اردیبهشت ماه 1360، با یک حمله هماهنگ و برق آسا ارتفاعات الله اکبر فتح شد که پس از پیروزی سوسنگرد بزرگ ترین پیروزی تا آن زمان بود.

شهید چمران به همراه رزمندگان شجاع اسلام در زمره اولین کسانی بود که پا به ارتفاعات الله اکبر گذاشت؛ در حالی که دشمن  هنوز در نقاطی مقاومت می کرد او و فرمانده شجاعش ایرج رستمی، دو روز بعد با تعدادی از یاران خود توانستند با فدا کاری و قدرت تمام تپه های شحیطیه (شاهسوند) را به تصرف در درآورند .

پس از پیروزی ارتفاعات الله اکبر، چمران  اصرار داشت نیروهای ایرانی هرچه زودتر، قبل از این که دشمن بتواند استحکاماتی برای خود ایجاد کند، بسوی بستان سرازیر شوند که این کار عملی نشد و خود او طرح تسخیر دهلاویه را با ایثار و گذشت و فداکاری رزمندگان جان بر کف ستاد جنگهای نا منظم و به فرماندهی ایرج رستمی عملی ساخت.

شهادت :
در سی ام خرداد ماه 1360 یعنی یک ماه پس از پیروزی ارتفاعات الله اکبر، چمران در جلسه فوق العاده شورای عالی دفاع در اهواز با حضور مرحوم آیت الله اشراقی شرکت و از عدم تحرک و سکون نیروهاانتقاد کرد و پیشنهاد های نظامی خود را از جمله حمله به بستان را ارائه داد. این آخرین جلسه شورای عالی دفاع بود که  در آن شرکت داشت و فردای آن روز، روز غم انگیز و بسیار سخت و هولناکی بود.

 در سحر گاه سی و یکم خرداد 1360 ، ایرج رستمی فرمانده منطقه دهلاویه به شهادت رسید و شهید دکتر چمران بشدت از این حادثه افسرده و ناراحت بود. غمی مرموز همه رزمندگان ستاد، بخصوص رزمندگان و دوستان رستمی را فرا گرفته بود. شهید چمران، یکی دیگر از فرماندهانش را احضار کرد و خود، او را به جبهه برد تا در دهلاویه به جای رستمی معرفی کند . در لحظه حرکت، یکی از رزمندگان با سادگی و زیبایی گفت: « همانند روز عاشورا که یکایک یاران حسین (ع) به شهادت رسیدند، عباس علمدار او(رستمی) هم به شهادت رسید و اینک خود او آماده حرکت به جبهه است.»

بطرف سوسنگرد به راه افتاد و در بین راه مرحوم آیت الله اشراقی و شهید تیمسار فلاحی را ملاقات کرد. برای آخرین بار همدیگر را دیدند وبه حرکت ادامه دادند تا اینکه به قربانگاه رسیدند .

چمران  همه رزمندگان را در کانالی پشت دهلاویه جمع کرد، شهادت فرمانده شان را به آنها تبریک و تسلیت گفت و با صدایی محزون و گرفته از غم فقدان رستمی، ولی نگاهی عمیق و پر نور و چهره ای نورانی و دلی مالا مال از عشق به شهادت و شوق دیدار پروردگار گفت: «خدا رستمی را دوست داشت و برد و اگرخدا ما را هم دوست داشته باشد، می برد.»

خداوند ثابت کرد که او را نیز دوست دارد و به سوی خود فرا خواند. چمران در آن منطقه در حین سرکشی به مناطق و خطوط مقدم  بر اثر اثابت ترکش خمپاره های دشمن به شهادت رسید .

سه شنبه بیست و ششم 5 1389 9:49 بعد از ظهر

وصیت نامه
بسم الله الرحمن الرحیم
انا لله و انا الیه راجعون
ای که در خواب گرانی اندکی بیدار شو
کاین بدن را سالها زیر زمین خوابیدن است
مرغ باد ملکوتم نیم از وادی خاک
دو سه روزی قفسی ساخته اند از بدنم
به هر حال عمر گذشت و لحظه ملاقات با رب رسید، عمری که دائم در غفلت و خوش خیالیها تلف گردید. امید آنکه این لحظه لحظه ی رستگاری باشد، لحظه ی خلاصی و لحظه رسیدن به خدا و رسیدن به معشوق باشد. در چنین لحظاتی امیر مومنان و سرور متقیان فرمود، فزت و رب الکعبه (سوگند به پروردگار کعبه که رستگار شدم). در این لحظه ابا عبدا... صورت برافروخته از شوق شهادت و خضاب از خون پیشانی خود را بر مشتی خاک می گذارد و می فرماید الهی رضاء برضائک.
خدا یا خدایا به حق خونها ی به ناحق ریخته شهدا ی راهت لحظه مرگ ما را با چنین حالاتی توام بگردان.
خوشا آنانکه در راه حقیقت بساط خویش برچیدند و رفتند
نگردیدند هرگز گرد باطل، حقیقت را پسندیدند و رفتند
اما تو ای کسیکه لحظه ای دیگر استخوانهای سرد و بی روح مرا می نگری از این لحظه به بعد چشم خود را بگشا، لحظه ی موت را به یاد آر و با این دید که لحظه ای دیگر خود نیز چنین بی روح می شوی به آخرت بنگر که(انما الدنیا فنا) خدا را برگزین و معنی پیدا کن- خدا را بجوی و گوهر شو- خدا را جستجو کن و خلیفه ی او شو، دنیا ، ابتذالات، لذائذ، پستیها و همه زرق و برقها را واگذار و چشم بصیرت پیدا کن و به او بپیوند که هرچه جز اوست نیست شدنی است.
به خدا اتکال کن و دست از دامان آل عصمت و طهارت بر ندار و امام عزیزمان را حتی یک لحظه تنها مگذار و با او و در خط او باش که سعادت واقعی در این طریق است.
اگر این زندگی کوتاه برای خدا باشد اگر این رفتن برای خدا باشد طلب مغفرت ارزش دارد، اگر این قطره بی ارزش خون برای او بر خاک ریزد، ارزش دارد. ما که باید برویم چرا به بهترین شکل نرویم، اگر خدا عمر مجددی به من می داد همه عمرم را شکر گذار این لحظه ی رفتن می نمودم.
همسر بزرگوارم
دوست داشتم پدرم می بود و بر بالای جنازه ام این شعر را می خواند، اما خدا نخواست، از تو می خواهم که چنین کن و بیا و بر جنازه ام چنین بخوان:
خون پاک شاه دین هرچند پر اسرار بود
بود بر هر قطره خون این خط زیبا آشکار
ای ستمگر یا بنای عدل نه یا خود بمیر
ای ستمکش یا بکش یا کشته شو با افتخار
بنده حق بود و از میخانه معشوق مست
هرچه ساقی داد گفتا ساغری دیگر بیار
تار و پود او را کارگاه عشق بافت
ذره ذره رشته رشته پود پود و تار تار
همسرم کوشا و شکیبا باش که عمر می گذرد. آنچه برایت ارزش خواهد داشت این تحمل و پیمودن راه حق تعالی است پس از هیچ چیز نهراس و به او توکل کن و در مشکلات و سختیها به او پناه ببر و عمر خود را صرف گسترش راه او بنما.
با استفاده از قرآن و دستورات ائمه هُدا و کتب خوب اسلامی حداکثر توان علمی را پیدا کن و با بکار بستن احکام یعنی پرهیز از حرام و مکروه و عمل به واجب و مستحب حداکثر بنیه تقوایی را در خود به وجود آور و آنگاه هرچه میشود از خداست و به رضای او راضی باش.
از قول من به همه بستگان و دوستان بگو:
هرکدام بخواهند با کنایه، دشمنی، بدی و یا بی اعتنائی به عنوان خون من نا قابل، حتی یک ذهن کجی به اسلام و یا انقلاب نماید دل مرا لرزانده و در پیشگاه باری تعالی مسئول خواهند بود و در قیامت یقه آنها را در محضر خدا میگیرم.
و به همه آنهایی که در حق من لطف می کنند و سعی در احیای راه خدا دارند سلام برسان و بگو که امیدوارم در قیامت بر دست و روی شما بوسه بزنم.
همسرم، مادرم را احترام کن و تا جائی که می توانی به او دلداری ده و نگذار فقدان و فنای من در او اثر گذارد. فرزندم را پاک و صالح پرورش بده، او را به حوزه علمیه بفرست تا سربازی از یاران مولای متقیان بشود. هرکس دلش برای اسلام می سوزد امام را یاری کند، هرکس مرا دوست دارد جبهه اسلام را ترک نکند، هر کس می خواهد پس از من خدمتی نماید فرزندانم را به سوی دینداری سوق دهد. همه در کمک به ایشان برای رفتن به حوزه علمیه کمال عنایت را نمایند، هرکس از من ناراحتی دارد به آبروی حضرت زهرا(س) مرا ببخشاید.
مادر عزیزم:
خدا میداند که خود را شرمنده تو میدانم که نتوانستم یک لحظه از الطاف تو را پاسخگو شوم، امیدوارم خداوند اجر تو را بدهد و او از تو قدردانی کند، لذا تقاضا دارم شیرت را حلالم کنی، صبور باش، متوکل به خدا شو و دست از دامن اسلام بر مدار که راهی به غیر از اسلام نمی تواند ضامن پیروزی دنیوی و اخروی باشد.
دوستان و بستگان بزرگوارم
با ذکر ارادت و تشکر از زحماتی که برایم کشیده اید، در مورد ناروائیهایی که به شما نموده ام طلب مغفرت دارم و همچنین از همه منصوبین محترم می خواهم که هر کدام از شما را به نحوی آزرده ام، شما را به خدا مرا ببخشید که صحنه قیامت بس سخت و دست از چاره جویی کوتاه است.
محمد گرامی

سه شنبه بیست و ششم 5 1389 9:13 بعد از ظهر
X